نویسنده: صفا گلزاد
زندهگی از یک لحاظ – مشکلات، خفهگیها، چالشها، شکستها، دُشواریها و غیره دارد. همچنان اگر مشاهده کنیم زندهگی؛ یعنی خوشحالی، موفقیت، لبخند و شکستناپذیری.
پس زندهگی تنها جنبه منفی ندارد، مثبت هم دارد! چرا کوشش نکنیم به جنبه مثبت آن فکر کنیم. به این فکر کنیم که چگونه لذت ببریم از زندهگی نسبت به اینکه همیشه خفه باشیم. کوشش شود زندهگی را زندهگی کرد.
زیادتر اشخاص به خاطر ترس از شکست، راهی را که دوست دارند ادامه نمیدهند حتا آغاز نمیکنند.
چرا انسانها به خاطری ترس خود از چیزیکه دوست دارند، بگذرند… چرا؟
موفقیت به شکل یک خانهیی است که ستونهای آن شکست است ولی تسلیم نشدن!
انسان تا شکست نخورد هیچ وقت بالا رفته نمیتواند. اگر متوجه شده باشید، وقتی میخواهید بایسکیل رانی یاد بگیرد چندین بار به زمین میافتید اما تسلیم نمیشوید. پیش خود میگویید وقتی تعادل خود از دست دادم، افتادم. پس موازنه خود را از دست نمیدهیم. در هر افتادن یک نتیجه و یک پند میگیریم؛ پس هر افتادن باعث میشود که ما درست بایسکیل رانی کنیم. هدف هم مثل یاد گرفتن بایسکیل رانی است. وقتی هر قدر شکست بخوریم، نزدیک شده میریم به هدف ما و اشخاص شکست پذیر و بزدل وقتیکه بایسکیل رانی هم مینمایند موقعی که میافتند، دل سرد میشوند از آموختن بایسکل رانی و زود تسلیم میشوند و اشخاصیکه اراده محکم و برای شان گپ مردم مهم نیست و زمانیکه شکست هم میخورند، به حرفهای مردم گوش نمیدهند. آنها از شکست هم نمیترسند چون میفهمند بالاخره چیزی را که دوست دارند به دست خواهند آورد و بالای خویش اعتماد دارند و هرگز تسلیم نمیگردند.
به هر اندازه که شکست بخورند دوباره برمیخیزند و به خود میگویند که من میتوانم.
در زندهگی، شکست و ریختها فراوان اند. شما سعی به خرج دهید تا تسلیم نشوید و در هر شکست، علاقهایتان به هدفتان باید زیاد شود تا قادر به دست آوردنشان باشید.
به امید آن روز و آن کار