در ارتباط با کودکان، اغلب توجهی به مراحل رشد ذهنی، سطح درک و میزان فهم آنان نمیشود. کودکان نوپا با توانایی به کارگیری چندین راهکار عاطفی و دیداری، قادر به درک انگیزه اطرافیان خود هستند.
محققان دریافتهاند که مغز نوزادان با سرعتی باور نکردنی رشد میکند، تنها در سال اول تولد اندازهی مغز آنها دو برابر افزایش پیدا میکند. در چهار سال آینده، حجم مغز آنان به اندازهی یک انسان بالغ است. برای یادگیری و رشد فکری مغز کودک هزار تریلیون سیناپس (ارتباط بین سلولهای مغزی) تولید میکند که دو برابر اندازه سیناپس تولید شده در مغز یک انسان بالغ است.
آنها از ده ماهگی متوجه رفتار اطرافیان شان میشوند و حتی با دیدن کارتونهای مختلف، میتوانند بفهمند که نقش اصلی کارتون کیست و چه کسی باید در رفتار و گفتار، تابع چه کسی باشد. به عبارت سادهتر، کودکان از ده ماهگی به بعد متوجه رییس و مرئوس بودن آدمهای حقیقی دور و اطراف یا شخصیتهای مجازی کارتونهایی که میبینند، میشوند و حتی این را درک میکنند که بزرگترها به نوعی رییس کوچک ترها هستند.
در واقع، سطح درک در کودکان بیشتر از آن است که ما تصور میکنیم. بنابراین بهتر است در حضور آنها مسایلی را مطرح نکنیم که شنیدنش بر آنها اثرات سوء و مخربی برجای میگذارد.
شاید برایتان پیش آمده باشد که پیش تلویزیون بنشینید و به دیدن و شنیدن اخبار گوناگون بپردازید در حالی که کودکی هم در کنارتان مشغول بازی بوده باشد. شاید پیش آمده باشد که خبرهای در حال پخش حاوی گزارشهایی از حوادث و مرگومیر باشد و شما با این تصور که کودک بازی میکند و نمیفهمد خیلی راحت مشغول تماشا و شنیدن آن اخبار باشید ولی روزها بعد در کمال ناباوری احتمالاً دیدهاید که آن کودک سوالات عمیقی راجع به خبرهای پخش شده از شما میپرسد.
یک مثال دیگر؛ ما از کودک شش ساله انتظار نداریم که نگران مسایل مالی خانواده باشد اما در حرفها و رفتار آنان دیدهایم که او با خود میاندیشد که نکند پول پدرم تمام بشود، نکند که ما فقیر شده و دچار مشکل شویم. این نگرانیها در ذهن او وقتی شکل گرفتهاند که ما با باور این که آنها متوجه نمیشوند درحضورشان از مشکلات مالی خانواده صحبت کردهایم.
پژوهشها نشان میدهند که کودکان پانزده ماهه با مشاهده تعاملات اجتماعی میتوانند عصبانیت را تشخیص دهند و نگرانیهای اطرافیان را درک کنند. حالا جالب است که آنها حتی قادرند با استفاده از این اطلاعات عاطفی به گونهی رفتار کنند که از عصبانیت بزرگسالان جلوگیری کنند.
کودکان نوپا با توانایی به کارگیری چندین راهکار عاطفی و دیداری، قادر به درک انگیزه اطرافیان خود هستند. این در حالی است که چنین تواناییای برای این سن، از دیدگاه ما عملکردی دشوار محسوب میشد.
به نظر میرسد از این پس باید بیشتر مواظب رفتار و کردار خود در حضور کودکان خود باشیم و دیدگاههای خود را اگر خلاف گفتههای فوق بوده تغییر دهیم و توجه داشته باشیم که تربیت و آموزش انسان در اولین قدم در خانواده شکل میگیرد. اگر در خانواده روابط هریک از اعضا با دیگران دچار اختلال شود، همه سیستم خانواده دچار مشکل خواهد شد.
کودکی که در یک خانواده ناسازگار زندگی میکند بیشتر مستعد اختلال عاطفی است و تاثیر زیانبار بر رشد عاطفی کودک خواهد داشت. مشاجره والدین با یکدیگر کودکان را گوشهگیر، افسرده و پرخاشگر میکند و باعث ناامنی و اضطراب و صدمه به احساسات و عواطف آنان شده و زمینه را برای ارتکاب بزهکاری فرزندان فراهم میآورد. بنابراین والدین تحت هرشرایطی باید در حضور کودکان رفتار خود را کنترول کنند.