دوشنبه , ۳۱ ثور ۱۴۰۳
خرید فالوور اینستاگرام خرید لایک اینستاگرام

۱۰ پیشنهاد برای پرورش کودکان خلاق

جفری‌پل باومگارتنر

منبع:  The Creative Post

کودک‌خبر، کابل: تحقیقات نشان می‌دهند که مهارت‌ها با بالاتر رفتن سن، رشد می‌کنند. با گذشت زمان و رشد کودک، تصور او این است که توانایی‌هایش تغییری نکرده است؛ بنابراین این شما هستید که باید او را تشویق کنید تا بیشتر و بهتر از ذهنش استفاده کند. این باعث می‌شود اعتماد به نفس کودک بالا برود و سعی کند تفکر خلاقانه‌تری نسبت به قبل داشته باشد. به این ترتیب احتمال دارد که بتوانید کودکان خلاق و ماهر پرورش بدهید.

در این مقاله ده پیشهادی به شما ارایه شده تا ببینید که چگونه کودکی خلاق پرورش دهید.

۱-سوال را با سوال پاسخ دهید

کودکان معمولاً زیاد سوال می‌کنند و پدر و مادر هم معمولاً ترجیح می‌دهند یک جواب بدهند. مثلاً کودک می‌پرسد: بی‌مُهره چه معنا می‌دهد؟ وقتی این سوال را می‌پرسد که تلویزیون یک مستند حیات وحش نشان می‌دهد. پدر و مادر قاعدتاً این جواب را می‌دهند: «بی‌مُهره‌ها به حیواناتی می‌گویند که ستون فقرات ندارند». هیچ مشکلی هم ندارد؛ یک سوال پرسیده شد و یک جواب درست داده شده است. شما در واقع اطلاعاتی را که فرزندتان به دنبالش بود، در اختیارش قرار داده‌اید. خیلی هم خوب! اما نظرتان چیست به‌جای جواب، از او بپرسید: «خودت فکر می‌کنی بی‌مُهره‌ها به چه منعاست؟» بگذارید یک قسم دیگر نگاه کنیم؛ کودک شما مشغول دیدن یک مستند تلویزیونی درباره‌ی حیوانات است و بی‌نهایت مفهوم در ذهنش شکل می‌گیرد. ذهن او این قدرت را دارد که این مفاهیم را کنار هم بگذارد و برای پیداکردن یک پاسخ خوب ریسک کند. در واقع چون کودک‌تان می‌خواهد حتماً جواب سوال شما را بدهد، این کار را انجام می‌دهد؛ چون تایید گرفتن از شما برایش مهم است. حالا اگر جواب درست را داد تشویق‌اش کنید و از او بپرسید: «جواب درست را چطور پیدا کردی؟» اگر هم اشتباه جواب داد باز هم تشویقش کنید و از او بخواهید توضیح بدهد چرا فکر می‌کند جواب سوالش این است؟ تحسین‌اش کنید و به توضیحات‌اش درباره‌ی افکارش گوش بدهید. البته حالت دیگری هم وجود دارد؛ اگر درباره‌ جواب درست مطمین نبودید، پیشنهاد بعدی را حتماً بخوانید. کودک‌تان را تشویق کنید تا می‌تواند اطلاعات کسب کند و با مقایسه‌ی اطلاعات و استنباط، به یک راه‌حل خلاقانه برسد. سعی کنید این روش را در کودک‌تان به یک عادت تبدیل کنید.

۲-جواب سوالات را باهم پیدا کنید

همین‌طور که فرزند شما بزرگ‌تر می‌شود، سوالات‌اش هم پیچیده‌تر خواهند شد و شما به خیلی از سوالات نمی‌توانید پاسخ بدهید؛ اما به‌عنوان پدر و مادر گاهی احتیاج دارید که نگذارید کودک‌تان بفهمد جواب سوال‌اش را نمی‌دانید؛ چون در واقع از نظر کودک، شما تنها منبع نهایی اطلاعات هستید و همه‌چیز را می‌دانید. وقتی دچار این مساله شدید، بهترین راه‌حل این است که از خود فرزندتان کمک بگیرید. به جای این‌که جواب‌تان و در نتیجه اعتماد فرزندتان را با حدس زدن به خطر بیندازید، بهترین پاسخ این است: «نمی‌دانم» یا «مطمین نیستم. اما معتقدم جواب این است…» و بعد اضافه کنید: «بیا با هم جواب درست را پیدا کنیم.» حتماً هنگام تحقیق برای پیدا کردن جواب، با کودک‌تان همکاری کنید. این تحقیقات حتی ممکن است یک جستجوی ساده‌ی اینترنتی باشد. باید مراقب باشید امکانات دیگر را نادیده نگیرید. شاید کتابی درباره‌ی موضوع مورد نظر داشته باشید، سراغ‌اش بروید و نگاهی به آن بیندازید. فرزندتان ممکن است به خواندن این کتاب و موضوع علاقه‌مند باشد، پس قبل از مراجعه به اینترنت، به کتابخانه‌تان مراجعه کنید تا کودک‌تان هم همین روش را پیش بگیرد. کتابخانه‌ها همیشه بهترین و مطمین‌ترین منابع اطلاعاتی موجود هستند.

از طرفی دیگر، سعی کنید برای جواب دادن از آزمایش یا مثال‌های مشابه و تصاویر کمک بگیرید. زمانی‌ که پسر دوست‌داشتنی و دانشمندم از من می‌پرسد: «چرا سر چهارراهی جاده‌ها باید آرام‌تر رانندگی کنی؟» من با کشیدن یک طرح ساده درباره‌ی نیروهای مختلف که هدایت‌کننده‌ی شتاب یک موتر هستند به او جواب می‌دهم و برایش توضیح می‌دهم که در این مکان‌ها احتمال تصادف بیشتر است. این طرح ساده و روشن است و او را قانع می‌کند.

۳- پاداش شکست

همه‌ی ما بارها درباره‌ی شکست در کسب‌وکار، پذیرش و برخورد درست با آن شنیده‌ایم. با این‌حال، خیلی از پدر و مادر‌ها، هنگامی که فرزندشان در کاری شکست می‌خورد مستقیم یا غیرمستقیم او را مجازات می‌کنند. کودک شما در یک مسابقه‌ی شنا شرکت کرده و حالا نفر آخر شده است. عکس‌العمل شما چیست؟ ممکن است بگویید: «شاید شنا به درد تو نمی‌خورد»، «برایت گفته بودم که باید بیشتر تمرین کنی»، «فلانی نفر دوم شد، دو سال هم از تو کوچک‌تر است» و چیزهایی از این قبیل. حتی پدر و مادرهای دلسوز هم طور دیگری رفتار مشابهی را انجام می‌دهند: «مهم نیست، در هرصورت تو هرطوری که باشی من دوسِت دارم.»

ممکن است فکر کنید رفتار پدر و مادر دلسوز یا جمله‌ای که استفاده کردند، مثبت است؛ اما نکته این‌جاست که هر دو نوع برخورد یک نتیجه دارد. متاسفانه، شما جزو هرکدام از این والدین باشید نتیجه‌ی رفتارتان فقط یک چیز است: فرزندتان آن‌قدر دلسرد می‌‌شود که شاید دیگر در هیچ مسابقه‌ی شنایی شرکت نکند. بدتر از آن این است که حتی ممکن است رفتار شما، او را از تلاش برای تمام چیزهایی که مطمین نیست بتواند انجام بدهد هم منصرف کند.

خیلی بهتر است که بگویید: «من به تو افتخار می‌کنم که تصمیم گرفتی وارد این مسابقات شوی و تلاش‌ خود را کردی.»اگر فرزند‌تان احساس خیلی بدی داشت و حس کردید حالش خیلی بدتر از این حرف‌هاست، به یاد داشته باشید ابراز احساسات فوری لازم نیست. از او بپرسید: فکر می‌کنی چرا نفر آخر شدی؟ با این شیوه به او فرصت می‌دهید تا دلایل شکستش را تجزیه و تحلیل کند و دفعه‌ بعد عملکرد بهتری داشته باشد. در عین‌حال، اعتماد به نفسش هم پایین‌تر نیاید. شاید هم او آن‌قدر عصبی شده باشد که حتی نتواند درست نفس بکشد. مشکلی نیست، از همین فرصت برای اینکه به او یاد بدهید چگونه دفعه‌ بعد با عصبانیت‌اش روبه‌رو شود، استفاده کنید.

۴- به آنها آشپزی آموزش دهید

آشپزی یکی از کارهای فوق‌العاده خلاقانه و جذاب است. این را همه‌ی ما می‌دانیم. به یک کیک فکر کنید، با آرد، تخم‌مرغ، شکر و چند چیز ساده‌ی دیگر شروع می‌کنید، مخلوط‌ شان که کردید می‌گذارید با حرارت بپزد؛ خب نتیجه یک کیک شگفت‌انگیز و خوشمزه است. یکی از دوستان من که یک معلم کیمیا است، یک‌بار برای اینکه به پسر من کیک پختن یاد بدهد تا توضیح چند فرایند کیمیاوی حین پختن کیک هم پیش رفت.

وقتی کودکان پخت‌و‌پز را یاد بگیرند، مثلاً بتوانند یک تخم مرغ ساده درست کنند، در واقع شما خیلی فراتر از یک پختن تخم مرغ پیش رفته‌اید و اجازه داده‌اید آنها «تجربه» کنند، این به ما می‌فهماند که کودکان خودشان، شما و آشپزخانه را نشناسند و حین آشپزی خرابکاری نکنند، اولاً نمی‌توانند یاد بگیرند و دوماً برای کارهای خلاقانه یا پیچیده‌تر و بیرون از حیطه‌ی آشپزخانه و خانه، جرات آزمون و خطا نخواهند داشت. اگر دوست دارد دو برابر شیرینی و شکر روی کیک بریزد، اجازه بدهید این کار را انجام دهد. سخت نگیرید، این فقط یک کیک است. اگر چانس بیاورد کیکش خراب نمی‌شود. اما حتی اگر چیز خوبی هم از آب درنیامد، او با «تجربه کردن»، یک فرایند ارزشمند و خلاقانه یاد گرفته است، به علاوه این‌که یاد می‌گیرد وقتی همه چیز در حال خراب شدن است، چطور می‌تواند اوضاع را سروسامان بدهد. کیکش بیش از حد خشک شده است؟ خوب اگر اعتماد به نفس لازم را داشته باشد، احتمالاً روی آن را با یک لایه خامه می‌پوشاند. هرچند این فقط یک کیک ساده است، اما این راه‌حل در حال حاضر خلاقانه‌ به حساب می‌آید.

۵-کودکان‌تان را با رژیم ساده و سالم تغذیه کنید

ذهن و بدن سالم حس بهتری در ما ایجاد می‌کند، انرژی بیشتری خواهیم داشت و بهتر فکر می‌کنیم. اگر از کودکی فرزندتان را به تغذیه‌ی سالم عادت بدهید، او برای تمام عمر، عادات غذایی خوب و سالمی خواهد داشت و با احتمال کم‌تری دچار مشکل اضافه‌وزن می‌شود و با افزایش سن سلامتی‌اش کم‌تر به خطر خواهد افتاد. وقتی انرژی بیشتری داشته باشید، سرحال‌تر و بهتر به نظر می‌رسید و از همه مهم‌تر این‌که وقتی تعذیه‌ی سالمی داشته باشید فکر و ذهن خلاقانه‌تری خواهید داشت.

شگفت‌انگیز این است که تعذیه‌ی سالم به طرز قابل ملاحظه‌ای آسان است. خیلی ساده است، فقط باید سعی کنید فرزندتان را با گروه‌های غذایی سالم تغذیه کنید و او را عادت بدهید که کم‌تر از غذاهای شیرین و چرب استفاده کند. اگر منابع تغذیه‌ی کودکان از گروه‌های غذایی سالم باشد، دچار سیری کاذب نمی‌شوند و به این ترتیب به خوردن شیرینی‌ها روی نمی‌آورند. هر زمان که کودک‌تان گرسنه می‌شود، از میوه‌ها به‌عنوان میان‌وعده استفاده کنید. اگر به کودک اصرار کنید تمام غذایش را بخورد و در عوض به‌عنوان جایزه به او وعده‌ی یک بشقاب خوراکی مورد علاقه‌اش بدهید، تنها اتفاقی که می‌افتد این است که او را به پرخوری عادت داده‌اید.

۶-خودتان هم خلاق باشید

طبق تحقیقاتی که در امریکا انجام شده است، کودکانی که پدر و مادرشان معمولاً خودشان از پس کارهای‌شان بر می‌آیند و اصطلاحاً فنی هستند، مثلاً زمانی‌ که لوله‌های خانه دچار مشکل می‌شوند، بلافاصله به لوله‌کش زنگ نمی‌زنند و برعکس خودشان سعی می‌کنند مشکل را رفع کنند، کودکان قدرتمندتری دارند. آن کودکان کم‌کم حس می‌کنند که همچون والدین‌شان می‌توانند خودشان از پس مشکلات برآیند و در واقع ذهن‌شان برای حل مشکلات خلاقیت به‌ خرج خواهد داد.

بیشتر بخوانید: 

چطور تفکر خلاقانه‌ی کودکان را گسترش بدهیم؟

چگونه به کودکان کمک کنیم تا مدیریت مالی و پولی را یاد بگیرند؟

۱۰ نکته‌ی علمی که کمک می‌کند تا کودکان فوق‌العاده هوشمند رشد کنند

وقتی شما سعی می‌کنید چیزی را تعمیر کنید، مخصوصاً اگر مهارتی هم در این زمینه نداشته باشید، به احتمال زیاد دفعات اول خرابکاری می‌کنید؛ بنابراین دوباره سعی می‌کنید انجامش بدهید. در این وضعیت فرزند شما این را به نوآوری تشبیه می‌کند و یاد می‌گیرد اشتباه کند و از اشتباهش درس بگیرد و دوباره امتحان کند.

به‌عنوان پدر و مادر، باید اول خودتان به این استقلال در انجام کارها عادت کنید تا برای کودکان‌تان هم مساله‌ای عادی باشد. خوشبختانه در شرایط امروز، شما چانس بیشتری برای این کار دارید؛ چون همه‌قسم اطلاعاتی درباره‌ی تعمیر وسایل یا هرنوع خدمات دیگر مربوط به خانه، در اینترنت وجود دارد و می‌توانید از آن اطلاعات استفاده کنید. البته باید مواظب کارهای خطرناک باشید. مثلاً برق‌ با کسی شوخی ندارد؛ هنگامی که می‌خواهید کارهای برقی انجام بدهید، مراقب خودتان و فرزندتان باشید و سعی کنید اقدامات ایمنی را به او یاد بدهید.

۷-اشتباهات‌ را درست نکنید، بپرسید چرا

زمانی‌ که کودک‌تان اشتباهی می‌کند، مثلاً یک کلمه را درست استفاده نمی‌کند یا رفتارش بد است، بلافاصله اشتباهش را درست نکنید؛ بلکه درباره‌ی کاری که انجام داده است با او صحبت کنید و دلیلش را بپرسید: «چرا این‌ کار را کردی؟» یا «چرا این‌‌گونه فکر می‌کنی؟»

مثلاً اگر سر میز، دخترتان سوپش را با سروصدا می‌خورد، به فرض که شما جاپانی یا چینی نیستید و این رفتار را دور از ادب می‌دانید، راهکار درست این است که بلافاصله سرزنش نکنید و نگویید چطور باید سوپ‌اش را بخورد. از او بپرسید: «به نظرت این شیوه‌ی درست سوپ خوردن است؟» اگر گفت «بلی»، از او بخواهید دلیلش را توضیح بدهد و اگر گفت «نه»، از او دوباره بپرسید پس چرا وقت غذا خوردن صدا در می‌آورد؟

به احتمال خیلی زیاد او جواب خواهد داد که خیلی عجله دارد چون بی‌اندازه گرسنه است و یا ممکن است بگوید دوستانش هم همین‌گونه غذا می‌خورند. حالا که سر صحبت باز شده است، هدف نهایی‌تان را اجرا کنید و درباره‌ی آداب درست غذا خوردن و سر میزِ غذا نشستن با کودک‌تان صحبت کنید. وقتش است درباره‌ی آداب سر دسترخوان، احترام به دیگران و هرچیز دیگری که لازم است بداند، حرف بزنید. اگر او گفته است که این نوع غذا خوردن را از دوستان مکتب‌اش یاد گرفته است، با این کار می‌توانید او را تشویق کنید که مشابه مکالمه‌ی شما و خودش را با دوستانش داشته باشد و راه‌حل‌های خلاقانه برای یاد دادن آداب درست غذا خوردن به دوستانش داشته باشد.

۸-پاداشی بیشتر از تلاش‌شان در نظر بگیرید

دخترتان به خانه می‌آید و می‌فهمید که در امتحان بیولوژی نمره‌ی عالی گرفته است. حتماً وسوسه می‌شوید که به او جایزه بدهید. خیلی هم عالی! فقط بهتر است نگویید: «تو در امتحان صددر صد موفق بودی! این عالیست! تو خیلی باهوشی!» به جایش این جمله را امتحان کنید: «تو خیلی تلاش کردی، خیلی خوب درس‌تان را خواندی و ببین چه نتیجه‌ای گرفتی! من واقعاً به تو و تلاش‌هایتت افتخار می‌کنم! ببین این هم نتیجه‌‌‌اش.»

فردا وقتی از امتحان زبان فرانسوی برگشت و حس کردید ناراضی است بگویید: «مهم نیست چه نمره‌ای بگیری. من می‌دانم که دیشب خیلی درس خواندی و تلاش کردی؛ تلاش‌‌هایت از نمره مهم‌تر است. اما بگو ببینم فکر می‌کنی چرا امتحانت خیلی خوب نبوده؟ به نظرت برای دفعه‌ی بعد باید چه‌کار کنی که نمره‌ی بهتر بگیری؟»

خلاقیت و دانش معمولاً برآیند یادگیری اند. خلاقیت یعنی «برای همه‌چیز تلاش کن و به دنبال راه‌حل‌های مختلف برای مشکلات گوناگون باش.» به کودک‌تان انگیزه بدهید برای یادگیری تلاش کند، بیاموزد که درباره‌ی مشکلات‌ خود مطالعه‌ کند تا بتواند از پس آنها برآید؛ این یعنی آموختن مهارت‌های باارزشی که برای زندگی به آنها نیاز دارد و تشویقش به اینکه از ذهن خودش استفاده کند.

نکته‌ی مسخره‌آمیز این است که وقتی برای موفقیت به کودکان جایزه می‌دهید، کودکان با‌هوش معمولاَ از این موضوع رنج می‌برند. چون زمانی که کوچک‌تر هستند مثل سایر کودکان نیستند و پاداش‌هایی که برای آنها در نظر گرفته می‌شود، به نظرشان نمی‌آید. اما خوشبختانه زمانی‌ که سن‌شان بالاتر می‌رود و در محیط‌های آموزشی به چالش کشیده می‌شوند و انگیزه‌ی لازم برای تلاش و مطالعه را به‌دست می‌آورند.

۹- اسباب‌بازی بگیرید

اسباب‌بازی‌هایی که در این سال‌های اخیر ساخته شده‌اند، به‌طور کاملاَ کنترول‌شده‌ می‌توانند به تجربه کردن کودکان کمک کنند. مثلاً لگوهای جذابی که این مدت ساخته شده‌اند، حتی می‌توانند تجربه‌ی ساختن یک کشتی را برای یک کودک فراهم کنند. بازی‌های الکترونیکی هم می‌توانند همین‌طور باشند. این‌طور بازی‌ها بد نیستند؛ اما باید قبول کرد تعداد‌شان محدود است.

قبل از این‌که اسباب‌بازی بخرید، از مفید بودن آنها برای کودک‌تان مطمین شوید. اگر مثلاً لگو می‌خرید، فکرتان باشد تعداد تکه‌هایش آن‌قدر باشد که خلاقیت کودک را برای ساختن چیزهای متنوع به‌کار بیندازد. اسباب‌بازی‌هایی بخرید که به وسایل واقعی در زندگی مثل ساختمان‌ها یا وسایل نقلیه نزدیک باشند تا کودک با ساختن مدل‌های کوچک‌تر، خلاقیتش برای آینده و ساختن چیزهای مختلف در ابعاد بزرگ‌تر فعال شود. این نوع بازی‌ها مثل ورزش، ذهن را قوی نگه‌می‌دارد.

یادتان باشد اسباب‌بازی به چیزهای گران‌قیمت از فروشگاه‌های اسباب‌بازی فروشی بزرگ محدود نمی‌شود. یک بسته مقوایی بزرگ ساعت‌ها کودکان را سرگرم می‌کند. حتی یک تکه چوب در جنگل در یک گردش خانوادگی کودکان را وادار به جستجو و بازی می‌کند. کاغذ، پنسل‌رنگی و خیلی موارد دیگر، گوشه و کنار خانه می‌تواند به‌عنوان اسباب‌بازی الهام‌بخش باشد و کودک را به خیال‌پردازی وادار کند. یادم می‌آید وقتی برادرم کوچک بود، از ورق‌های آلومینیومی دور چاکلیت، توپ‌های کوچک درست می‌کرد و با عروسک‌ها و ساختن یک دروازه با دستمال کاغذی، ساعت‌ها فوتبال بازی می‌کرد. برادرم حالا طراح و گرافیست موفقی است.

باید کمی انصاف داشته باشم و بگویم تحقیقات اخیر نشان داده است که گرچه بازی‌های الکترونیکی جنگی یا زد و خورد توصیه نمی‌شوند، اما بازی‌های الکترونیکی زیادی هم هستند که برای خلاقیت مفیداند. اکثر این بازی‌ها به جای موفقیت و رد کردن مراحل، به فرد پاداش می‌دهند و این خیلی خوب و تشویق‌کننده است؛ چون رد کردن آن مراحل نیاز به آزمون و خطا و کمی خلاقیت دارد. اگر کودکان‌تان از این دست بازی‌های الکترونیکی را زیاد انجام می‌دهند خیلی نگران نباشید؛ چون مانع خلاقیت‌شان نمی‌شود. اما مراقب باشید که به اندازه‌ی کافی از هوای سالم بیرون از خانه استفاده کنند و از ورزش هم غافل نشوند.

۱۰-مشکلات خانوادگی را برطرف کنید

هر ازدواجی ممکن است دچار آسیب‌هایی شود. اکثر زوج‌ها اعتراف می‌کنند که با همسرشان، دچار مشکلات و اختلاف نظر‌هایی هستند. هنگامی که در حضور کودک با هم بحث می‌کنید  و می‌خواهید اختلاف نظرهای‌تان را رفع کنید یا درباره‌اش صحبت کنید، واکنش طبیعی شما این است که از کودک فاصله بگیرید. یعنی می‌فرستید دنبال نخود سیاه. البته حق دارید؛ چون نگران هستید مبادا تنش ناشی از بحث شما، کودک را ناراحت کند.

با وجود این‌که شما نگران کودک‌تان هستید، اما با این کار کودک را دچار دوگانگی می‌کنید؛ چون در ابتدا او را در معرض درگیری یا مشکل قرار می‌دهید و سپس بلافاصله آن را از او مخفی می‌کنید. خوب، خلاقانه‌ است، البته فقط درباره‌ی دور نگه‌داشتن کودکان از جنگ و دعوا.

اگر بحث‌تان را وقتی فرزندتان نیست، شروع کنید و ادامه بدهید، منطقی‌تر به نظر نمی‌رسد؟ در هر صورت نکته‌ی مهم این است که درباره‌اش با کودک‌تان صحبت کنید؛ چون او در هر صورت می‌فهمد که تنشی در کار است. مثلاً به او بگویید: «مشکلی پیش آمده که باید حل شو. پس ما میرویم منزل بالا درباره‌‌ حرف بزنیم. سعی می‌کنیم احساسات همدیگر را درک کنیم، سعی می‌کنیم با هم خوب باشیم، قرار است فقط درباره‌ مشکل حرف بزنیم و هیچ‌ کدام ما عصبانی یا ناراحت نیستیم.» به نظر می‌آید این روش هم منطقی‌تر باشد، هم کودک‌تان را نگران نکند و از طرفی او هم می‌آموزد در هنگام بروز مشکل فقط به پیدا کردن راه‌حل توجه کند.

لازم نیست درباره‌ی جزییات با او حرف بزنید. نکته‌‌ مهم این است که هنگامی که با همسرتان دچار مشکل می‌شوید، برای رابطه‌ی هرکدام از شما با کودک‌تان مشکلی پیش نیاید و از طرفی بتوانید درباره‌ کودک اتفاق نظر داشته باشید.

مطلب پیشنهادی

فرزندپروری به سبک یک قبیله‌ی کوچک در دل جنگل‌های آمازون

ایماتا راون پایگا؟ او چه کار می‌کند؟ این سوالی بود که دیگنا مادربزرگ شوهرم از …