Dr. Magdalena Battles
منبع: Lifehack
#کودکخبر، کابل: اشاره: شماری از کودکانی هستند که ارادهی قوی دارند و برای رسیدن به خواستهایشان دست به لجبازی میزنند. خیلی از والدین، پافشاری این کودکان برای رسیدن به خواستهای شان را «لجبازی» میپندارند و تلاش میکنند چیزی را که این نوع کودکان در تلاش بهدست آوردنشان هستند، نادیده بگیرند و کودک را در رسیدن به خواستشان همراهی نکنند. اما در این مقاله تذکر داده شده که لجبازی و ارادهی قوی، از هم متفاوت است و کودکانی که ارادهی قوی دارند، چه گونه باید تربیت و پرورش بیابند.
چگونه میتوانید بفهمید که کودک شما مصمم و با ارادهی قوی است؟ شما فقط میدانید. برای دانستن این موضوع نیازی نیست که از کسی بپرسید و همینطور لازم نیست که خود را مصروف تجزیه و تحلیل کودکتان نماید. هرگاه کودک تان با ارادهی قوی و مصمم باشد، به صورت طبیعی متوجه آن میشوید.
شخصیت او آنچنان قوی است که جای شک و تردیدی برایتان نمیگذارد. فرزندانی با چنین خاصیتی، برای والدین خود چالش برانگیز هستند زیرا تربیت فرزندی که ذهنیت خود را در مورد همه چیز در زندگی تعیین کرده و در رسیدن به اهداف و عملی کردن خواستههایش مصمم است، دشوارتر است.
اگر بتوانید کودک خود را که ارادهی قوی دارد، در مسیر درستی هدایت کنید، باید روش تربیتی درستی به کار گیرید و روحیه کودکان را نشکنید، میتوانید کودکتان را بهگونهای تربیت کنید که در زندگی به چیزهایی شگفتانگیزی دست یابد. کودکان سرسخت و با ارادهی قوی، بیشتر باانگیزه هستند، به همین دلیل از همان سنین پایین برای رسیدن به خواستههایشان تلاش میکنند.
با تربیت صحیح کودک مصمم و سرسخت نهتنها میتوانید این روحیه را در او تقویت کنید و به کودکتان کمک کنید تا در زندگیاش به موفقیت برسد.
در ادامه به روشهای مفید برای تربیت درست کودکانی با ارادهی قوی توجه کنید:
۱- از خود دشمن نسازید
به کار بردن شیوههای تربیتی سختگیرانه و دیکتاتورانه هیچ کمکی به شما نمیکند و فقط کودکتان را از شما دور میکند و سبب میشود شما و فرزندتان به دشمنان یکدیگر تبدیل شوید.
شماری از والدین میخواهند فرزند سرسخت و مصمم آنها به حرفهایشان گوش دهد و از آنها اطاعت کند. این گونه والدین بیشتر با نافرمانیهای فرزندشان مواجه میشوند و برای اینکه او را بیشتر به اطاعت خود وادار کنند، سختگیرانهتر و خشنتر رفتار مینمایند.
روشهای تربیتی سختگیرانه برای فرزندانی با ارادهی قوی و سرسخت روش مناسبی نیست. در روشهای سختگیرانه کودکتان از اینکه شما تلاش میکنید حرف خود را به کرسی بنشانید احساس خوبی را تجربه نمیکند و چون اجازه پیدا نمیکند که آنچه میخواهد را انجام دهد شما را دشمنش میپندارد.
این یک نبرد اراده است؛ ارادهی شما در برابر ارادهی کودکتان. طبیعی است که هدف شما به عنوان یک مادر/پدر راهاندازی یک جنگ و مبارزه برای رسیدن به قدرت نیست اما باید بدانید که این روش نتیجهای جز یک میدان مبارزه حاصل نمیکند از اینرو باید روش تربیتیتان را تغییر دهید.
والدین باید سعی کنند برای فرزند سرسخت خود پدر و مادری مقتدر باشند. بنابراین باید از روش تربیت سختگیرانه دوری کنید. بهطور کلی روش تربیتی سختگیرانه نوعی دیکتاتوری است که در آن والدین تلاش میکنند ارادهی خود را در مقابل ارادهی فرزندشان پیروز کنند و روش تربیتی مناسبی نیست اما روشهای تربیتی سختگیرانه برای فرزندان سرسخت و مصمم بههیچوجه شیوهی مناسب و کارآمدی نیست. ولی، روش تربیتی مقتدرانه برای کودکان سرسخت بسیار مناسب و کارآمد است. پدر و مادرانی که از روش تربیت مقتدرانه استفاده میکنند، در حالی که قوانین واضح دارند، محبتآمیز و سازگار هم هستند و علایق فرزندانشان را هم در نظر میگیرد. این مادران و پدران در واقع آنها میخواهند آن چیزی انجام شود که به نفع فرزندشان است. بنابراین قوانینشان برای یک کودک با کودک دیگر یکسان نیست.
چنین والدینی هرکودک را به عنوان فردی متفاوت میبینند. آنها قوانینی دارند، اما به جای این که مانند والدین سختگیر همیشه همه چیز از نظرشان سیاه یا سفید باشد به نظریات و صحبتهای کودکانشان در مورد وضعیت موجود گوش میدهند و براساس آن تصمیمگیری و قوانین را وضع میکنند.
درواقع قوانین فقط برای اینکه اجرا شوند وجود ندارند. پدر و مادر مقتدر این قوانین را به عنوان راهنمایی برای هدف نهاییشان که تربیت افرادی سالم، شاد و با اخلاقی صالح است، در نظر میگیرند. در نظر گرفتن قوانین به عنوان دستورالعمل انعطاف پذیری ایجاد میکند.
به عنوان نمونه، اگر قانونی دارید که زمان خواب کودک شما ساعت هشت است و فرزند شما میخواهد تا نُه شب بیدار بماند چون برنامه تلویزیونی مورد علاقهاش در این ساعت پخش میشود به خواسته فرزند و دلیل او گوش میدهند و اگر دلایلش منطقی بود به او اجازه میدهند که یک ساعت دیرتر بخوابد و برنامه مورد علاقهاش را ببیند. البته این انعطاف به این معنا نیست که فرزند آزاد است هر ساعتی که دلش خواست بخوابد. یک والد مقتدر با یک ساعت دیرتر خوابیدن فرزندش در صورت ارایه دلایل قانعکننده موافقت میکند اما مشروط به اینکه اگر برنامه بیشتر از یک ساعت طول کشید او رأس ساعت نُه به بستر خواب برود و برنامه ضبط شده را بعداً ببیند. شما به عنوان یک والد مقتدر همچنین میتوانید در توافقی که با فرزندتان میکنید ذکر کنید اگر بعد از یک ساعت شکایت یا جر و بحثی بکند نهتنها باید همان لحظه به خواب برود بلکه برنامه هم برای او ضبط نمیشود.
وقتی خواستهها، رویاها و اهداف کودک را در نظر بگیرید و مرزها و شفافسازیهای لازم را مشخص کنید همه چیز مطلق نخواهد بود و انعطافپذیری سبب ایجاد روابط بهتر و رضایت دوطرفه بیشتر در شما و فرزندتان خواهد شد.
مثال فوق کمک میکند تا واضح متوجه بشوید چگونه میتوانید با فرزندتان بهگونهای رفتار کنید که با رعایت احترام و احساس مسوولیت خواستهاش فراهم شود. عشق و توجه لازم را دریافت کند. بدون اینکه با جنجال راه انداختن، قصدی به کرسی نشاندن حرفش را داشته باشد.
شما به عنوان یک والد مسوول همواره باید در نظر داشته باشید امیدها و آرزوهای فرزندانتان را نادیده نگیرید. فرزندی با ارادهی قوی و سرسخت شما ممکن است رویاهای بزرگی داشته باشد و شما نباید با رفتارتان این پیام را به او منتقل کنید که رویاها و خواستههای او اهمیتی ندارند و شما قصد دارید تحت هر شرایطی خواسته خودتان را عملی کنید.
۲- آنها انتخاب دارند: برایشان گزینههایی تعیین کنید
روش فرزندپروری عشق و منطق روی فرزندانی با ارادهی قوی و سرسخت خوب کار میکند. در این روش دو یا چند گزینه برای انتخاب مشخص میشود و کودک از بین آنها یکی را انتخاب میکند. کودکان مصمم از آنجا که در چنین شرایطی میتوانند دست به انتخاب بزنند و خودشان تصمیم بگیرند حس خوشایندی را تجربه میکنند. کودکان مصمم دوست دارند خودشان تصمیم بگیرند و خواستههایشان را عملی کنند. چند تصمیمگیری در طول روز حتی در موارد جزیی و کوچک برای کودکان مصمم مناسب و مفید خواهد بود. طبیعتاً والدین باید گزینههایی را مشخص کنند که قابل قبول باشند تا در صورت انتخاب هرکدام از آنها توسط کودک محدودیت و مشکلی ایجاد نشود.
به عنوان نمونه اگر برای وعدهی ناهار گزینهی ساندویچ یا ماکارونی را مشخص میکنید، کودک هرکدام را انتخاب کرد باید آن نوع غذا را برایش فراهم کنید. در واقع شما با توجه به امکانات و شرایط خود گزینههایی را انتخاب میکنید اما مسوولیت تصمیمگیری را برعهده کودک میگذارید. این حق انتخاب سبب میشود کودک حس قدرت کند.
تصور کنید خودتان هر روز که به رستورانت میروید تنها یک گزینه برای انتخاب دارید. در این صورت چه حسی به شما دست خواهد داد؟ طبیعتاً حس خواهید کرد که در زندان هستید و زندگی بسیار تحمیلی و خستهکننده است. اگر در محیط خانه کودک هیچ حق انتخابی نداشته باشد حس زندانی بودن را تجربه میکند.
ارایه گزینه به کودک و دادن حق انتخاب به او برای تصمیمگیری و انتخاب را به یک روال و شیوه معمول در زندگیتان تبدیل کنید. در چنین شرایطی نهتنها سبب میشوید کودکتان احساس قدرت کند بلکه بین شما و فرزندتان رابطهی مثبت ایجاد میشود و شکل میگیرد چون بهطور غیرمستقیم این پیام را به آنها میدهید که افکار، سلیقه و عقاید آنها برایتان اهمیت دارد.
۳-نظریات و اخلاق خود را تحمیل نکنید
کودکانی با ارادهی قوی و سرسخت اگر به شیوهی درست پرورش یابند، در بزرگسالی تبدیل به افرادی مسوولیتپذیر و متعهد میشوند. بنابراین اگر میخواهید فرزندانتان در بزرگسالی یک شخصیت خوب و سالم داشته باشند باید الگوی مناسبی برای آنها باشید، به آنها حق انتخاب دهید و نظریات و سلیقههای خود را به آنها تحمیل نکنید.
شما نمیتوانید یک کودک با ارادهی قوی را مجبور کنید عقاید شما را باور داشته باشد، اما اگر در زندگی مانند یک شخص بافضیلت رفتار کنید الگوی مناسبی برای او خواهید بود.
شما بهعنوان والدین مسوول همان اندازه که باید مراقب گفتارتان باشید باید مراقب رفتارتان هم باشید. بهعنوان مثال اگر کودکانتان را به تقلب و دزدی نکردن تشویق میکنید اما سر میز شام درباره نحوهی دور زدن مالیات صحبت میکنید بدانید که الگوی مناسبی برایشان نیستید.
سعی کنید با رفتار و سبک زندگیتان اخلاق را به او بیاموزید. بهگونهای زندگی کنید و الگویی باشید که میخواهید کودکانتان دنبال کنند.
در مورد اخلاق و شخصیت پسندیده و سالم با فرزندتان صحبت کنید. داشتن این بحثها به آنها کمک میکنند بهتر بتوانند هویتشان را شکل دهند.
به کودکانتان اجازه دهید نقش مهمی که اخلاق و شخصیت خوب در زندگی آنها دارد را درک کنند. درست است که با این کار ذهنیت آنها را شکل میدهید اما همین شکلگیری ذهنیت به آنها کمک میکند رفتارشان را تعیین کنند و شخصیت و هویتشان به درستی شکل بگیرد.
۴- بهخاطر داشته باشید که کودکان از تجربهها میآموزند
یکی از دلایلی که کودکانی با ارادهی قوی و سرسخت به والدین خود گوش نمیدهند و کار خودشان را میکنند این است که عمدتاً از طریق تجربه شخصی یاد میگیرند. آنها به جای اینکه به توصیهها و دستورات دیگران عمل کنند از تجربههای دست اول یاد میگیرند. موقعیتهای مختلف را آزمایش و تجربه میکنند.
والدین مکرراً به کودکان سرسخت میگویند: «به گاز دست نزن چون داغ است.» اما کودک سرسخت و مصمم برای اینکه ببیند گاز داغ است یا نه برای مدت کوتاهی به آن دست میزند.
آنها از تجربیات خود یاد میگیرند و بیشتر از اینکه تمایل داشته باشند به توصیهها و دستورات والدین عمل کنند، تمایل دارند توصیههای آنها را آزمایش کنند و براساس نتیجهی حاصله خودشان انتخاب کنند و تصمیم بگیرند که آن را انجام دهند یا خیر. در واقع آنها توصیهها را به چالش میکشند تا ببینند درست هستند یا خیر.
از آنجایی که کودکان سرسخت از طریق تجربه کردن یاد میگیرند، در دوران کودکی والدین باید مراقب ایمنی آنها باشند چون این کودکان در انجام دادن آنچه در ذهنشان دارند بسیار مصمم و متعهد هستند.
بنابراین در سالهای اولیه کودکی و زمانهایی که درست و غلط را از یکدیگر تشخیص نمیدهند از آنها محافظت کنید. کودکان سرسخت با بزرگتر شدن بیشتر درباره امنیتشان احتیاط میکنند.
۵- به دلایلشان گوش کنید
کودکانی با ارادهی قوی و سرسخت، معمولاً برای سماجت و پافشاریهایی که در رسیدن به خواستههایشان دارند دلایلی دارند. بنابراین زمانی که روی خواستههایشان پافشاری میکنند قبل از اینکه با آنها مخالفت کنید اجازه دهید دلایل پافشاری و اصرارشان را برایتان توضیح دهند. اگر دلایلی که ارایه کردند از نظر شما قانعکننده نبود کمی حوصله به خرج دهید و مجدداً دلیل پافشاری و اصرارشان را بپرسید. بهطور واضح و دقیق از آنها بپرسید: «چرا فلان چیز را میخواهی؟»، «چرا میخواهی فلان کار را انجام دهی؟»
کودکان معمولاً نمیتوانند بهطور منطقی دلایلی را ارایه دهند اما کودکانی با ارادهی قوی و سرسخت معمولاً برای انتخابها و تصمیمهای خود دلایلی دارند و قصد آنها از اصرار و پافشاری روی خواستههایشان سرپیچی از دستورات و قوانین شما نیست. بنابراین به آنها اجازه دهید خودشان را توضیح دهند، تا بتوانید آنها را بهتر بشناسید و دلیل پافشاریهایشان را درک کنید.
به عنوان مثال، فرزند لجباز و خودرای شما ممکن است از پوشیدن لباسی که برای رفتن به مکتب برایش در نظر گرفتهاید سرپیچی کند. شما برای اینکه کارها بهتر پیش برود از قبل لباس مناسبی را برای او انتخاب کردهاید اما او آن لباس را نمیپوشد و در کار وقفه ایجاد میکند. به جای اینکه عصبانی و خشمگین شوید و به او دستور دهید هرچه زودتر لباس را برتن کند از او بپرسید چرا نمیخواهد آن لباس را بپوشد؟ ممکن است چون ورزش دارد و باید لباس راحت بپوشد آن لباس را نمیپوشد. یا چون میخواهد لباس جدیدش را به همصنفانش نشان دهند میخواهد لباس دیگری بپوشد.
به توضیح آنها همدلانه گوش دهید تا بتوانید منطقشان را بهتر درک کنید. هر سرپیچی و اصراری که آنها برای عملی شدن خواستههایشان انجام دادند را به حساب لجبازی کردن آنها نگذارید و سریع خشمگین و عصبانی نشوید.
اجازه دهید صدای آنها شنیده شود. آنها زمانی که میبینند شما به آنها توجه دارید و به صحبتها و دلایلشان گوش میدهید و تلاش میکنید اوضاع را بهگونهای پیش ببرید که رضایت آنها هم حاصل بشود انعطافپذیری بیشتری از خود نشان میدهند.
۶- آنها باید بدانند که دلیل مخالفت شما چیست
کودکان سرسخت و لجباز اگر دلیلی که پشت درخواستها و قوانینی که تعیین میکنید بدانند بهتر از آنها اطاعت میکنند. مثلاً اگر از آنها میخواهید روی تخت نپرند برایشان توضیح دهید که با پریدن روی تخت ممکن است هم تخت بشکند و هم آنها آسیب ببینند.
کودکان لجباز و سرسخت از آنجا که یک ارادهی قوی دارند یک نیاز شدیدی به درک چرایی پشت مسایل دارند از اینرو زمانی که دلیل پشت درخواستهای شما را بدانند قانع میشوند و به احتمال بیشتری از آن تبعیت میکنند.
بنابراین قبل از اینکه به او امر کنید که روی تخت نپرد از او بپرسید: «میدانی اگر زیاد روی تخت بپری چه میشود؟» زمانی که ذهن او را درگیر کردید مثلاً برایش توضیح دهید که کودکی را میشناسید که روی تخت پریده و دست و پایش شکسته و صدمه دیده و شما نمیخواهید که او هم مانند آن کودک صدمه ببیند. بگذارید آنها دلایلی که پشت قوانین و دستوراتتان دارید را بدانند. دلایلتان را بهگونهای برایشان توضیح دهید که بتوانند منطق شما را درک کنند.
مطمین باشید که کودکان لجباز و سرسخت یک دلیل قانع کننده میخواهند و در صورتی که دلیل شما به اندازهی کافی آنها را قانع نکند با چراهای پیدرپی و زیادی از جانب آنها روبهرو خواهید شد. بنابراین زمانی که میخواهید قوانینتان را به آنها اعلام کنید دلایل منطقی و قانع کنندهای برای آنها آماده کنید و در صورت لزوم آنها را ارایه دهید.
اگر شما دلیلتان را مطرح کردید اما آنها از قوانین تبعیت نکردند، بدانید که دلایل منطقی پشت آن را میدانند اما برای آنها قانعکننده نبوده است.
۷- از همدلی و مهربانی استفاده کنید
کودکان لجباز و سرسخت به همدلی، محبت و احترام نیاز دارند. همدلی و محبت کردن و احترام گذاشتن به آنها که ظاهری نافرمان و لجباز دارند کار سختی است اما باید بپذیرید که فرزند لجباز و سرسخت شما برای نافرمانی و اذیت کردن شما روی خواستههایش پافشاری و از دستورات شما سرپیچی نمیکند بلکه چون ارادهی قوی دارد و برای رسیدن به خواستههایش مصمم است روی آنها پافشاری میکند. آنها برای کارهایی که میکنند دلیل دارند. برای درک دلایل او باید محبت و همدلی بیشتری با او داشته باشید.
به عنوان مثال، زمانی که برای شما ناوقت شده و فرزندنتان از پوشیدن کفش امتناع میکند و شما سر او داد میزنید که کفشش را سریعتر بپوشد بدون محبت و همدلی با او رفتار کردهاید. در واقع شا هم در حال پافشاری کردن برای رسیدن به خواست خود هستید.
شاید چون کفشاش تنگ است نمیخواهد آن را بپوشند. اگر به اندازهی کافی وقت و انرژی نگذارید و «چرا»ی آن را نپرسید، با محبت و همدلی با او رفتار نکردهاید.
بنابراین در چنین مواقعی باید بتوانید به خودتان مسلط باشید، خشمتان را کنترول و آرامشتان را حفظ کنید. باید بتوانید بدون عصبانیت و همدلانه با فرزندتان صحبت کنید. به این معنی که از جان و دل مایل به شنیدن صحبتهایشان باشید. اگر آنها حس کنند که به آنها گوش نمیدهید به لجبازیشان ادامه میدهند و بیشتر روی خواستهشان پافشاری میکنند.
با توجه کامل گوش کنید این به معنای توقف کامل هر کاری است که انجام میدهید و همچنین وسایل الکترونیکی را نیز در هنگام برقراری ارتباط با کودک از خود دور کنید.
همچنین، هنگامی که از آنها میخواهید «چرا» خود را توضیح دهند سعی کنید از لحنی آرام و محبتآمیز استفاده کنید و به پاسخ آنها گوش دهند. اگر شما به آنها گوش ندهید، پس چه کسی گوش خواهد داد؟
اگر کودک احساس کند که شنیده نمیشوند و یا مورد سوء رفتار قرار میگیرند، احساسات آنها احتمالاً به مشکلات رفتاری تبدیل خواهند شد. بنابراین باید به فرزندتان فرصت دهید تا بتواند به اندازه کافی به ابراز احساسات و بیاناش بپردازد.
اجازه دهید خود را به صورت شفاهی بیان کنند، بنابراین مانع از بیان جسمانی احساسات از قبیل گریه، زدن دیگران و یا پرتاب چیزها میشوید.
۸- تکرار رفتار بد حامل یک پیام است
کودکانی با ارادهی قوی و سرسخت آنقدر خواستشان را تکرار میکنند تا شنیده شوند. گفتیم که دلیل پافشاری آنها نافرمانی کردن و آزار دادن شما نیست بلکه آنها با تکرار و پافشاری در تلاش برای برقراری ارتباط با شما هستند چون احساس میکنند شنیده نمیشوند.
به عنوان مثال در فروشگاه جنجال به راه میاندازند و گریه و زاری میکنند چون فکر میکنند شنیده نمیشوند. شما باید دلیل گریه و زاری او را تشخیص دهید. آیا او چون شنیده نمیشود گریه میکند یا جنجال به راهانداخته تا به خواستاش برسد؟
بنابراین به پافشاریهای مکرر توجه کنید و او را نادیده نگیرید. با نادیده گرفتن و توجه نکردن به او نهتنها اوضاع آرام نمیشود بلکه پافشاریهای او را شدت مییابد. کودکان لجباز متوقف نمیشوند و رفتارشان در هر مرحله شدت بیشتری مییابد تا زمانی که احساس کنند شنیده میشوند.
اگر باورتان این باشد که آنها پافشاری و لجبازی میکنند تا به خواستشان برسند بهتر میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید و دلایل آنها را بشنوید و با احترام به آنها پاسخ دهید.
اگر کودکتان میخواهد بستنی بخورد ولی به نظر شما نباید بخورد اگر بگویید «نه، چون من میگویم» یا «چون من مادرت هستم و باید به حرف مادرت گوش بدهی» پاسخ و رویکرد مناسبی نیست و روی فرزندان سرسخت و مصمم جواب نمیدهد. در عوض گفتن اینکه «نه، چون ما هنوز ناهار نخوردیم، اما اگر گوش بدهی و حالا نخوری، بعد از شام میتوانی بستنی بخوری» پاسخ مناسبتری خواهد بود و احتمالاً پاسخ مناسبتری از جانب او را به دنبال خواهد داشت.
در چنین حالتی کودک احساس میکند که به او گوش دادید و متوجه شدید که او دلش میخواد یک خوراکی خوشمزه و شیرین بخورد. گفتن اینکه اگر رفتار خوبی داشته باشد میتواند بعداً شیرینی بخورد او را آرام میکند و احتمال اینکه روی خواستاش پافشاری کند را کم میکند.
در این صورت کودک بین دو گزینه باید یکی را انتخاب کند. یعنی تصمیم بگیرد که حرف شما را بپذیرد و آنچه میخواهد را بعداً به دست بیاورد یا به اصرار و پافشاریاش ادامه دهد و در نتیجه هیچ شیرینی نخورد. نه حالا و نه بعد از شام.
بنابراین خواستها و توضیحات آنها را تا زمانی که رفتار بدی از آنها سر نزده است نادیده نگیرید. زمانی که رفتارشان از کنترول خارج میشود و جنجال به راه میافتد شما باید به آنها کمک کنید بتوانند خواستهایشان را منطقی عنوان کنند.
در واقع وقتی آنها پافشاری میکنند و خواستشان را مدام تکرار میکنند قصد دارند چیزی را به شما بگویند. شما باید این رفتار آنها را یک نشانه در نظر بگیرید و به جای از کوره در رفتن و عصبانی شدن به حل مسألهی موجود کمک کنید.
اراده قوی آنها را بپذیرید و بدانید این اراده میتواند در آینده آنها را به فردی موفق تبدیل کند. کودکان مصمم افرادی هستند که ارادهی قوی دارند. اگر روحیهشان خورد نشود، میتوانند از این مصمم بودن برای تبدیل شدن به افرادی موفق در آینده استفاده کنند. اگر میخواهید کودکتان در مسیر تربیتاش سرخورده نشود و آسیب نبیند سعی کنید مسایل کوچک را نادیده بگیرید.
یاد بگیرید بین مسایلی که اهمیت دارند و آنهایی که در طولانی مدت مهم نیستند تفاوت قایل شوید. اگر کودکتان جورابهایش را لنگه به لنگه بپوشد و به مکتب برود آیا اتفاق مهمی میافتد؟ در مورد مسایل جزیی و کماهمیت بهویژه مسایل و اموری که به خود او مربوط میشود مثل غذا خوردن، لباس پوشیدن، شستوشو و… حتیالامکان به او اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد و کارهایش را انجام بدهد.
به عنوان والدین مسوول باید حواستان باشد این روحیهشان را از بین ببرید؛ زیرا همین روحیه است که آنها را در جهان متفاوت میکند. آنها فردی متمایز از دیگران هستند، با ایدههای منحصر به فرد و شخصیتی متعهد که به آنها کمک میکند در زندگی به خواستههایشان برسند و موفق شوند.
همین ارادهی قوی و مصمم بودن و تعهدی که در آنها وجود دارد سبب میشود در برابر سختیها تسلیم نشوند. اگر با سختگیری این روحیه را در دوران کودکی در آنها نابود کنید طبیعتاً در آینده نمیتوانند از آن بهرهی لازم را ببرند. بنابراین آنها را مجبور نکنید فقط برای اینکه از شما اطاعت کنند به حرفتان گوش دهند.
برای درک فرزندتان و دلایلشان وقت بگذارید و به آنها اجازه دهید تا در طول مسیر تربیتیشان خودشان تصمیم بگیرند.
۹- وضعیت طوفانی
تربیت فرزندان سرسخت یا با ارادهی قوی، کار آسانی نیست و باید طوفانهای زیادی در مسیر تربیت و پرورش آنها تحمل کنید.
باید سعی کنید به خواستهای فرزندتان توجه کنید، به خوبی به حرفهایش گوش دهید و همواره او را دوست داشته باشید. نباید بابت این ویژگی آنها از علاقه و احترام شما کم شود.
از جنجالهایی که به راه میافتد و سبب اوقات تلخی، رفتار بد و شورش میشود سریعاً ناامید و دلخور نشوید و بدانید که آنها گذرا هستند. بدانید که شما تنها نیستید. پدر و مادرهای زیادی هستند که فرزندانی سرسخت و یکدنده دارند و با آنها دست و پنجه نرم میکنند.
اگر حس میکنید اوضاع هر روز وخیمتر میشود و از این بابت احساس خستگی میکنید، وقت آن است که از دیگران کمک بگیرید. مشاور یا درمانگر میتواند هم به شما و هم به فرزندتان کمک کند.
۱۰- آنها را در آغوش گرفته و انگیزه بدهید
کودکانی با ارادهی قوی یا سرسخت، معمولاً بسیار با انگیزه هستند. این بدان معنی است که وقتی تصمیم میگیرند کاری انجام دهند واقعاً برای رسیدن به آن تلاش میکنند. بهتر است شما هم با استفاده از تشویق و پاداش انگیزههای آنها را تقویت کنید.
تربیت فرزندان مصمم و سرسخت برای والدین یک چالش بزرگ محسوب میشود اما اگر والدین برای تربیت فرزند لجباز یا با ارادهی قوی، وقت بگذارند این کودک میتواند در زندگی موفقیت بزرگی کسب کند.
کودکانی با ارادهی قوی فقط به خاطر لجبازی نافرمانی نمیکنند. این روحیه متعهد درونی آنهاست که آنها را مجبور میکند روی خواستههایشان پافشاری کنند و متفاوتتر از دیگر کودکان رفتار کنند. آنها افراد بسیار با انگیزه هستند و زمانی که این انرژی به درستی هدایت شود، با ارادهشان میتوانند هر چیزی که میخواهند را به دست بیاورند.