یکشنبه , ۳۰ ثور ۱۴۰۳
خرید فالوور اینستاگرام خرید لایک اینستاگرام

محیط آموزشی سالم؛ کودک سالم

میرحسین فایق

 

خانواده شکل کوچکی از جامعه است که اولین کانون یا بستر یادگیری و آموزش کودکان محسوب می‌گردد. این کانون یادگیری یا خانواده، گروهی از اشخاصی است که با پیوندهای خویشی مستقیم به هم متصل می‌شوند و اعضای بزرگ‌سالان مسوول نگهداری کودکان هستند و پدر و مادر در آن نقش محوری و رهبری‌ را دارند. تمام رفتارها، کنش و واکنش‌های پدر و مادر به عنوان الگوی رفتاری و شخصیتی کودکان در خور توجه است. بناً، سلوک‌های اجتماعی والدین به‌حیث الگو از سوی کودکان، بدون تمیز معیار و اساس رفتارها و سلوک‌های اجتماعی‌شان انتخاب شده و به صورت خودآگاه و ناخودآگاه در اجتماع تبارز خواهند داد.

آموزش یکی از موضوعات کلیدی و محوری در تعلیم و تربیه به‌شمار می‌رود که مستلزم بستر یا محیط سالم آموزشی است. کودکان منحیث انسان و عضو جامعه از هنجارها و مناسبات فرهنگی و اجتماعی حاکم در جامعه الگوپذیری نموده و درجستجوی کشف حقایق و کسب تجربه می‌باشند. این مرحله، یکی از حساس‌ترین و بنیادی‌ترین مرحله شکل‌گیری شخصیت، رشد استعدادها و توانایی‌های فکری و جامعه‌پذیری کودکان به حساب می‌آید. به اساس تیوری یادگیری اجتماعی «آلبرت بندورا» دانشمند کانادایی، آموزش کودکان از طریق مشاهده رفتارها، پدیده‌ها و رخدادهای اجتماعی و تجربه آن صورت می‌گیرد و سپس به الگوپذیری می‌پردازند. به ‌این اساس، محیط آموزشی به عنوان محرک اصلی در روند یادگیری کودکان محسوب می‌گردد. بناً، والدین به‌حیث مربی، محیط آموزشی را باید طوری طراحی نمایند که سلوک‌های مثبت اجتماعی در کودکان رشد نموده تا آموزش و یادگیری مطلوب و هدفمند صورت گیرد. هرگونه ناهنجاری‌ها و سلوک‌های منفی اجتماعی در روند آموزشی سالم آسیب رسانده که نتایج نامطلوبی در پی‌خواهد داشت.

یکی دیگر از نکات اساسی که در آموزش و پرورش محراق توجه بوده، یادگیری است که عبارت از یک سلسله‌ی تغییرات جهت سازگاری با محیط می‌باشد. دانشمندان روانشناسی و امور تربیتی، یادگیری را تغییرات نسبتاً پایدار در سلوک و رفتار کودکان به‌خاطر سازگاری با اجتماع تعریف کرده‌اند. از سویی‌ هم، به اساس تحقیقاتی که توسط روانشناسان انجام یافته است، روند یادگیری از مرحله شکل‌گیری جنین آغاز تا مراحل برزگ‌سالی، پیری حتی تا مرحله مرگ ادامه خواهد داشت. یادگیری و آموزش را نباید صرف به مکتب رفتن، خواندن الفبا، خواندن قصه و کتاب خلاصه کرد بلکه، هرگونه کنش و واکنش اجتماعی از اولین گریه کودک تا بروز احساسات، هیجانات، حرف زدن، غذاخوردن، راه رفتن، ابراز محبت، خشم، نفرت و دیگر مسایل و رخدادهایی که در زندگی ما به‌وقوع پیوسته یا خواهد پیوست، یادگیری محسوب می‌شود. چون در پی این وقایع و رخدادهای زندگی، یک سلسله تغییرات در رفتارها، کنش‌ها و واکنش‌های افراد به‌وجود آمده خواه پایدار یا ناپایدار تبارز خواهد کرد.

آنچه مهم‌تر و بنیادی‌تر از یادگیری است، اهداف آموزشی می‌باشد که تمام برنامه‌های درسی و آموزشی، محیط و مواد آموزشی مطابق به اهداف آموزشی به گونه طرح و تعیین می‌گردد تا به اهداف تعیین شده برسیم. بنجامین بلوم یکی از روانشناسان معروف و استاد دانشگاه شیکاگو، انواع یادگیری را به اساس هدف‌های شناختی، انفعالی (عاطفی) و روانی – حرکتی تقسیم می‌کند. این طبقه‌بندی را قلمرو سه گانه‌ی هدف‌ها می‌نامند که نقش مهمی در زمینه مسایل آموزشی و ارزشیابی به عهده دارد. هدف‌های موضوعاتی مانند آگاهی، ادراک، تشخیص، تفکر، تصور، داوری و استدلال مطرح می‌کند. هدف‌های انفعالی یا عاطفی به اموری مانند احساس، هیجان، نگرش، ارج‌گزاری، ارزشیابی و مانند این‌ها اطلاق می‌شود. اما هدف‌های روانی – حرکتی با حرکات ماهرانه‌ای مانند نقاشی، خط، ماشین نویسی، کارهای ورزشی، حرکات ژیمناستیک و نواختن آلات‌ موسیقی سروکار پیدا می‌کند. هدف از طبقه‌بندی اهداف یادگیری بلوم آن است که کودکان بتوانند به صورت همزمان در هر سه طبقه اهداف یادگیری مهارت‌ها و توانایی‌های‌شان را انکشاف دهند. اگر یکی از این طبقه‌ها به گونه‌ی درست انکشاف یا تقویت نگردد و کودکان در زندگی روزمره‌ی‌ از آن کار گرفته نتوانند، روند آموزش و یادگیری کودکان ناقص خواهد بود.

سازگاری با محیط، از نکات مهم اهداف آموزشی است که کودکان با فراگیری دانش، رشد استعدادهای فکری و مهارت‌های فزیکی‌شان برای رفع نیازمندی‌ها و ارتباط برقرار کردن در اجتماع، توانمندی‌های لازم را باید کسب نمایند. زمانی‌که سلوک‌های عاطفی و اجتماعی کودکان به صورت درست انکشاف نیابد، هیچ‌گاه قادر به تامین روابط و سهم‌گیری در فعالیت‌های  اجتماعی نخواهد بود.

رشد و انکشاف سالم سلوک و مهارت‌های فکری کودکان در گرو محیط خانواده و محیط آموزشی سالم است. والدین به عنوان رهبر خانواده مسوولیت و مکلفیت دارند که خانواده را یک محیط آموزشی خوب بسازند و به تمام نیازمندی‌ها و مشکلات کودکان توجه نموده و رفتارها و برخوردهای‌شان طوری تنظیم نمایند که باعث انکشاف سلوک‌های اجتماعی و رشد مهارت‌های فکری و ذهنی کودکان گردد. متاسفانه، این اصل در افغانستان کم‌تر مورد توجه والدین قرار می‌گیرد.

کودکان در اکثر جوامع توسعه نیافته و فقیر، در  محیط ناسالم آموزشی بزرگ می‌شوند که معمولاً در این گونه جوامع و خانواده‌ها با خشونت، تنبه‌های فزیکی و روحیه ناسالم اجتماعی روبرو هستند. هیچ یک از این رفتارها و برخوردها با اصول و معیارهای آموزشی هم‌خوانی نداشته و آسیب‌های جدی به شخصیت، روان، برخوردهای اجتماعی، جامعه‌پذیری و روند یادگیری کودکان خواهد رساند. برایند این گونه رویه و رفتارها، انزوا، پرخاشگری، عقده‌مندی و بروز رفتارهای انحرافی (انحراف اجتماعی نظر به ساختار فرهنگی هر جامعه تعریف متفاوت دارد) و واکنش‌های منفی خواهد بود. اگر بخواهیم که کودکان ما با روحیه عالی و سلوک‌های مناسب اجتماعی و شخصیت خوب برزگ شوند، در قدم نخست والدین باید تلاش ورزند که محیط خانواده را با حمایت، رویه نیک برای کودکان یک محیط آرام و مصوون بسازند که در آن کودکان احساس مصوونیت نموده تا زمینه‌ی رشد استعدادها فکری و جسمی آنها مهیا گردد.

منابع:

دکترپارسا، محمد، روانشناسی تربیتی، تهران، سخن، ۱۳۷۴

وندر زندن، جیمز، ترجمه حمزه گنجی، تهران، موسسه نشر ساولان، ۱۳۸۶

گیدنز، انتونی، با همکاری کارن برد سال، جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، نشر نی، ۱۳۸۹٫

 

مطلب پیشنهادی

دختری‌که از تداوم تحصیل منع شد، از چهار دانشگاه معتبر بورسیه دریافت کرد

کودک‌خبر، کابل: یکی از دانشجویان سابق دانشگاه کابل که با وضع محدودیت از سوی طالبان …