#کودکخبر، کابل: شاید از خیلیها پرسیده باشید که چرا مواد مخدر مصرف میکنند و یا کارهای پرخطر و دور از آداب و فرهنگ اجتماعی که انجام دادن آن در جامعه چندان معمول نیست انجام میدهند، جواب اکثرشان ممکن است این باشد که با همسنوسالان و افرادی «نااهل و ناباب» بودوباش داشتهاند. معمولاً افرادی که از نگاه گروه سنی در یک ردیف قرار دارند، در زمانهایی که گردهم میآیند، باهمدیگر بازتر و بیپردهتر در باره کارهای خُرد و کلانی ضد عُرف اجتماعی و یا پرخطری که انجام دادهاند، صحبت میکنند و در میان گذاشتن چنین بحثهایی ممکن است همدیگر را ترغیب به انجام دادن کاری مشابه به آن بکند. در کودکان نیز وضعیت همینگونه خواهد بود و کودکان از همسن و سالان خود بیشتر کارهایی را تقلید میکنند که پرخطر است.
تحقیقات نشان میدهند که کودکان و نوجوانان نیز مانند بزرگسالان، دوستان خود را برمبنای علایق مشترک انتخاب میکنند و معمولاً نوجوانانی که سیگریت میکشند و مشروب میخورند، چنین دوستانی را انتخاباب میکنند. به نقل از اکادمی ملی علوم امریکا، «این تصور که نوجوانان متزلزل توسط دوستانش برای انجام رفتارهای مخاطرهآمیز تحت فشار قرار میگیرند، ممکن است یک سادهاندیشی صِرف نباشد.»
نوجوانان دوبرابر زمانی را که با والدین یا بزرگسالان دیگری سپری میکنند، در کنار همسنوسالان خود میگذارنند. با اینحال، تحقیقات نشان دادهاند که تاثیرات منفی همسنوسالها با دخالت بزرگسالان منتفی میشود.
وظیفه ما در قبال پندارهای نادرستی که پیرامون بلوغ وجود دارد این است که حقایق را از تصورات نادرست جدا کنیم و بیپایهگی آنها را نشان دهیم.
سالها پیش، مقامهای امریکایی برای کاستن مصرف مشروبات الکولی در محیط دانشگاهها، روش ایجاد رعب را در پیش گرفتند و برای آنکه دانشجویان را نسبت به خطر این مشروبات متقاعد کنند، تصویر موترهای متلاشیشده و مانند آن را به در و دیوار میچسپاندند. اما، نتیجهی این روش تقویت کلیشه و قالب فکری شد که «مصرف الکول» جزء ضروری و اجتنابناپذیر رفتار نوجوانی است و این روش در نهایت به تشویق دانشجویان به مصرف مشروبات ختم شد. زیرا، نوجوانان تصور میکردند که «همه این کار را انجام میدهند.» اما، بعد از آن روش کاملاً متفاوتی به اجرا درآمد. در این روش تعداد افرادی که مشروبات الکولی مصرف میکردند توسط آمار از دیگران متمایز شدند. طی سالها بعد از این روش نتیجه متثب خود را نشان داد و مصرف الکول روبه کاهش گذاشت.
در مثال مذکور، علاوه برجداسازی حقایق از پندارهای نادرست، پیچیدگی کارکرد کلیشههای فکر نیز نشان داده میشود. در مورد «تاثیر منفی همسالان» نیز وضع به همین منوال است.
دکتر نانسی اسنایدرمن و دکتر پگ استریپ، نویسندگان کتاب کلید شناخت و رفتار با دختران، میگویند که این پندار نادرست چشم ما را به نقش مهم دوستی در زندگی دختران ما میبندد.
اما، دکتر لیزا دایاموند استادیار در دانشگاه «یوتا»، به روانشناسی و مطالعات زنان اشاره میکند و میگوید که بسیاری از تصورات نگرانکننده برخاسته از آگاهی ما در مورد اتفاقاتی است که در جمع پسران بدون نظارت بزرگسالان رخ میدهد. به گفتهی او، الگوی دوستی میان دختران و پسران متفاوت است.
دکتر لیزا میافزاید که دوستی دختران از سالهای اول دوره مکتب در گروههای دوتایی و سهتایی شکل میگیرد. وی تاکید میکند: «شما در هیچ فرهنگی به باند دختران راهزن برخورد نمیکنید.» او گفته است که دوستی دختران در اوایل و اوسط نوجوانانی موجب تقویت رفتارهای بهنجار اجتماعی میشود. البته این به آن معنی نیست که رفتارهای منفی در گروههای همسال دختران تقویت نمیشود. اما، به طور کلی، دوستی دوستی دختران محاسن زیادی در برابر دارد. دوستی آنان گاهی جهت یادگیری روابط دوسویه از لحاظ حمایت و اعتماد است و درسهای برگرفته از آن در زندگی آینده، هنگام تشکیل خانواده به یاریشان خواهد آمد. به نظر دکتر لیزا دیاموند، ما نه فقط تاثیر همسالان را منفی میپنداریم که به دوستیهای نزدیک کودکان خود نیز احترام نمیگذاریم و اگر در موردی تعهد به قول دوست، یا برنامه خانوادگی در تضاد باشد، نظر کلی والدین این است که پایبندی به قول دوست مهم است.
ما به عنوان والدین باید به درک بهتری از اهمیت دوستی و الگوهایی که این دوستیها برای روابط سالم عاطفی در آینده ارایه میکنند، برسیم.