Amy Morin
منبع: businessinsider
#کودکخبر، کابل: رشد قوای ذهنی به مفهوم این نیست که کودکتان هرگز گریه نکند یا همیشه به حد توان خود کار کند. در عوض، رشد قوای ذهنی به مفهوم داشتن نیرو و مهارت لازم برای تبدیل شدن به یک بزرگسال مسوول است و این که چگونه احساسات خود را شنایی کند. زمانی که کودک برای رسیدن به خواستهای جنجال میآفریند و بدرفتاری میکند، یا بدون دادن هدیه یا باج به حمام نمیرود، به خواستهای کودک تسلیم نشوید. اما، نباید آنقدر هم از یک کودک توقع داشت که همه چه را براساس یک تصمیمگیری مسوولانه انجام بدهد.
تربیت کودک از نگاه رشد قوای ذهنی و روانی به این مفهوم نیست که مطمین شویم کودک هرگز گریه نمیکند یا او را ترغیب به انجام کاری بکنیم، محدودیتهایی برایشان در نظر بگیریم؛ بلکه لازم است مهارتهای اجتماعی و احساسی را به او بیاموزیم تا بتواند در آینده به فردی بالغ و مسوولیتپذیر تبدیل شود.
یکی از بهترین راهها برای کمک به کودکان به منظور انعطافذیری بیشتر این است که به عنوان پدر و مادری مسوول از عادتهای ناسالم خود دست بکشیم؛ عاداتی که قوای ذهنی را در کودکی از آنها میگیرد؛ همان قوایی که برای فکر کردن، حس کردن و انجام کارها به بهترین نحو ممکن نیاز دارند.
در اینجا به ۷ عادت و روش تربیتی ناسالم والدین اشاره شده که اگر میخواهید کودکانی با قوای ذهنی قوی داشته باشید، نباید انجام بدهید.
۱- نادیده گرفتن احساسات کودک
وقتی شما به کودکتان میگویید «نگران نباش، مهم نیست»، شما در واقع به کودک خود میگویید که احساسی که دارد اشتباه است یا اینکه اهمیت ندارد.
کودکان باید به این باور برسند که هیچ مشکلی نیست در مورد چیزهای مختلف و اتفاقات پیرامونشان احساسات متنوعی داشته باشند. اما برای رسیدن به زندگی بهتر باید بتوانند احساسات خود را کنترول و مدیریت کنند نه اینکه آنها را سرکوب کنند.
گامهای موثرتر و نتیجهبخشتر این است که به کودک بگوییم: «میدانم که حالا ترسیدی، اما این را هم به خوبی میدانم که تو به قدر کافی قوی هستی که با ترسهایت مواجه شوی و بر آنها غلبه نمایی.»
۲- تسلیم شدن در برابر بدرفتاریها
گاهی ممکن است کودکتان برای رسیدن به خواسته خود جنجال و دادوبیداد راه بیاندازد و شما هم فوراً تسلیم شوید؛ مخصوصاً زمانی که فرصت و انرژی کافی برای سروکله زدن با او را ندارید.
اما هر بار که تسلیم شوید و چیزی که میخواهد را به او بدهید، به کودک خود یاد میدهید که رفتار او برای رسیدن به خواستههایش کارساز بوده و با بدرفتاریهای خود به چیزی که میخواهد میرسد.
بیشتر بخوانید:
۱۰ نکتهی علمی که کمک میکند تا کودکان فوقالعاده هوشمند رشد کنند
سیلی زدن به رشد مغزی کودک آسیب میرساند
سنوسال والدین و تاثیر آن بر رشد کودک
موضوعی که باید در باره دوران رشد و تواناییهای کودک بدانیم
اگر میخواهید کودکتان از قوای ذهنی قوی برخوردارد باشد، باید در محدودیتها و قوانین خود بااراده و مصمم باشید. به کودکتان یاد بدهید که میتوانند با ناراحتی خود مقابله کنند و روشهای بهتری را برای مدیریت احساساتشان به کار بگیرند.
۳- بینیاز ساختن کودک از اشیای مورد علاقه
شاید فکر کنید خیلی خوب است که همه چه در اختیار کودکتان قرار داشته باشد و پول زیادی برایش خرج کنید. حتی ممکن است احساس خوبی پیدا کنید وقتی میبینید کودکتان چیزهایی دارد که شما در کودکی آرزویش را داشتهاید.
اما نتایج تحقیقات نشان میدهد بینیاز کردن کودکان از هرچیزی چقدر ناسالم و مخرب است. اگر آنها هرچیزی را که میخواهند به دست آورند، یادگیری مهارتهای ارزشمند زندگی مانند قناعت و انضباط شخصی را از دست خواهند داد.
با بینیاز ساختن کودکان، احتمال بیشتری وجود دارد که آنها مادیگرا شوند؛ همان چیزی که باعث کاهش احساس خوشبختی آنها در آینده به عنوان یک فرد بالغ و بزرگسال میشود.
۴- توقع بیعیب و نقص بودن
داشتن انتظارات بالا برای کودکان خوب است اما بیش از اندازه بالا بودن توقعات هم میتواند مخرب باشد. چه از کودک خود انتظار داشته باشید در یک رشته ورزشی بدرخشد یا انتظار شما در سطح دانشگاهی غیرمنطقی باشد، کودکانی که احساس میکنند موفق نمیشوند دست از تلاش کردن بر میدارند.
این کودکان اغلب با اعتماد به نفس خود میجنگند زیرا فکر میکنند به اندازه کافی و در حد انتظار والدینشان خوب نیستند.
به کودک خود یاد دهید اهداف بزرگی داشته باشد اما مطمین شوید اهدافش واقعگرایانه است. از اشتباهات و شکستها استفاده کنید تا درسهای ارزشمندی از مهارتهای زندگی را به فرزندان خود یاد دهید.
۵- دادن حق برابر تصمیمگیری به کودک
تا همین چند سال پیش، بیشتر مادرها و پدرها رویکرد «کودکان باید دیده شوند نه اینکه شنیده شوند» را به کار میبردند و تاکید آنها روی اطاعت تام کودکان از والدین است.
اما در سالهای بعدی، والدین به این نتیجه رسیدند که باید به کودکان نشان دهند که به نظراتشان اهمیت میدهند و برای آنها ارزش قایلاند.
در نتیجه به کودکان در رویدادهای مهم خانوادگی حق نظر دادن اعطا میشد؛ مثلًا وقتی خانواده باید از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکرد و والدین باید شغل جدیدی را انتخاب میکردند.
با این که رفتار سالم این است که به کودکان نشان دهیم به نظر آنها اهمیت میدهیم اما مهم است که شفافسازی کنید شما رهبر و تصمیمگیرنده نهایی هستید. در غیراین صورت، کودکان مضطرب و عصبانی میشوند و دیگر نمیخواهند مسوولیت کاری را بر عهده بگیرند. این مساله را شفاف کنید که شما دانش و مهارت کافی را برای یک مدیر خوب بودن دارید؛ مدیری که به نظرات همه گوش میدهد. اما در پایان براساس تجربه، دانش و تخصص خود تصمیم نهایی را میگیرد.
۶- مقابله با رفتارهای طبیعی کودک
با اینکه به سختی میتوان شکست کودکان را دید اما ایستادن در مقابل کودکان و عواقب طبیعی رفتار آنها زیانآور است.
حتما بارها پیش آمده که لوازم ورزشی مورد نیاز کودک که فراموش کرده را تحویل داده یا مدام بر سر انجام وظایف خانگی مکتب به او غُر بزنید، اما با اجتناب از عواقب زیانبار، کودک خود را از یادگیری درسهای باارزش باز میدارید.
گاهی بهترین کاری که میتوانید برای تقویت قوای ذهنی کودکتان انجام دهید این است که آزاد بگذارید. به کودکتان اجازه دهید عضلات ذهنیاش را تقویت کند و وقتی در انجام کاری موفق نمیشود، با عواقب آن روبرو شود.
۷- مانع گفتگوی منفی کودک با خودش میشوید
اصلاً نگرانکننده نیست وقتی کودک شما مطمین است امتحان ریاضی را پاس نمیتواند یا نگران است که نمیتواند تیم ورزشی داشته باشد، به او بگویید که مشکلی نیست و به او اطمینان و قوت قلب دهید.
اما قطعاً نمیخواهید فرزندتان در هنگام مواجهه با افکار و گفتگوی منفی با خودش به شما وابسته شود و شما مدام به او بگویید «عزیزم خیر است، بار دیگر کارت را خوب انجام میدهی.» با این کار به او اجازه نمیدهید یک گفتگوی سالم با خودش داشته باشد.
باید این فرصت را در اختیار کودک قرار دهید که با شکهای درونیاش مقابله کند و به آنها پاسخ دهد. او باید یاد بگیرد نباید به هر چیزی که فکرش را میکند باور داشته باشد.
وقتی متوجه شدید کودکتان افکار منفی و مخرب زیادی دارد، به او یاد دهید که برعکس آن کار را انجام دهد. وقتی او با خودش فکر میکند که بدترین شاگرد است، به او یاد دهید که با خودش بگوید از کجا معلوم بدترین شاگرد باشد و کسی بدتر از او نباشد؟ مدارکی را جمع کنید که به او یاد میدهد واقعبین باشد و نگرش و تفکر مثبتتری داشته باشد.