رمز تربیتِ هوشمندانه، ساده است: به کودکتان یاد بدهید که چطور بدون دخالت شما، مراقب رفتارش باشد.
دکتر شارون هال نویسندهی کتاب «پرورش کودکان در قرن ۲۱» میگوید: «اگر شما وقتی فرزندانتان هنوز نوپا هستند، انتظاراتتان را به روشنی مشخص کنید، این توقعات در آنها نهادینه میشود و از آن به بعد خودشان هم همین توقعات را از خودشان خواهند داشت.» به بیان دیگر چون کودکان بهطور طبیعی تمایل به خوشحال کردن پدر و مادر دارند، سعی میکنند همانطوری که شما به آنها آموزش دادهاید، رفتار کنند. کارشناسان میگویند کودکان از همان ۱۸ ماهگی رفتاری همدلانه دارند و به انتظارات والدینشان پاسخ میدهند.
تربیت یک کودک خردسال آنقدرها هم که به نظر میرسد سخت نیست. دکتر روبرت بروکس یکی از نویسندگان کتاب «پرورش کودک منضبط» میگوید: «اگر زمانی که کودکتان هنوز ۲ ساله است، آموزش دادن به او را شروع کنید، کودک سریعتر یاد میگیرد، مقاومت کمتری نشان میدهد و در نهایت رفتار بهتری خواهد داشت.» او معتقد است، هر کدام از مواردی که در ادامه اشاره خواهیم کرد، ملزوماتی است که یاریتان میکند کودکی پرورش بدهید که خودش بداند چطور رفتار کند.
قوانین ثابت و قابل احترامی تعیین کنید. قانون بگذارید که چگونه با کودک خود رفتار کنید.
بچهها معمولا فکر میکنند هرکاری که دلشان میخواهد، باید انجام بدهند. اگر هم چیزی خلاف میلشان باشد گریه میکنند، جیغ میزنند و یا با پرتاب کردن وسایل، اوقاتتلخی میکنند. هال رونکل درمانگر خانواده اعتقاد دارد وقتی کودک درک کند که مرزهای تعریفشده و خوبی وجود دارد، یاد میگیرد که خودش را با شرایط وفق بدهد و به محدودیتها احترام بگذارد.
لازم نیست برای کارهایی که از فرزندتان میخواهید یا قوانینی که برای او وضع کردهاید، توضیحات جامع و کاملی به او بدهید. اما اگر بداند دلایل قانعکنندهای وجود دارد، کمتر لجبازی میکند. مثلاً اگر قرار گذاشتهاید که سر ساعت ۸ به بستر خواب برود، به او بگویید این کار لازم است چون بدن او را قوی و سالم نگه میدارد. یا اگر به او میگویید اسباببازیهایش را جمع کند، دلیلش این است که دفعهی بعد که خواست بازی کند، دنبالشان نگردد.
از او تعریف کنید
هر زمان که کودک از قوانین پیروی کرد یا کار مثبتی انجام داد، از او تعریف و قدردانی کنید. دکتر لری کوینیگ نویسندهی کتاب «تربیت هوشمندانه» میگوید: وقتی کودک تختش را مرتب میکند یا اجازه میدهد خواهرش با اسباببازیهایش بازی کند، حتما این رفتارش را تمجید کنید. به او بگویید: «چه پسر بزرگی دارم که خودش تختاش را مرتب میکند و کاراش را خودش انجام میدهد.»
خودتان هم قوانین را رعایت کنید
جودی آرنال نویسندهی کتاب «تربیت بدون نگرانی» میگوید: «کودک باید ببیند که خودتان هم قوانین را رعایت میکنید. وقتی از کار برمیگردید لباسهایتان را آویزان کنید، ظرفهای کثیف را داخل ظرفشویی بگذارید و وقتی ناراحتید گریه زاری و داد و بیداد نکنید. بچهها زمانی درست رفتار میکنند که ببینند شما هم به قوانین خودتان احترام میگذارید.»
وجدان کودک را پرورش بدهید
اگر کودکتان به خاطر سرپیچی از قوانین شما احساس بدی داشت، سعی کنید این حس بد او را به حداقل برسانید. درست است که کمی حس گناه برای کودک لازم است؛ چون باید بتواند درست و غلط را تشخیص بدهد و سعی کند در مسیر درست حرکت کند؛ اما یادتان باشد از اینگونه اتفاقات به عنوان یک فرصت آموزشی بهره ببرید. دکتر هال پیشنهاد میکند در این مواقع به کودک بگویید: «میدونم ناراحتی اما همهی ما اشتباه میکنیم، فقط باید حواس ما باشد دفعهی بعد تکرار نکنیم.»
مهارتهای حل مساله را یادش بدهید
یکی از بزرگترین دلایل رفتارهای بد کودکان، احساس ناتوانی و ناامیدی آنهاست. دکتر بروکس در این زمینه اعتقاد دارد زمانی که کودکان ابزارهای مورد نیاز برای کشف خودشان را داشته باشند، بهتر رفتار میکنند چون در این صورت بهتر مراقب خود هستند و به قول معروف کمتر صدای شما را در میآورند و در صورت مواجهه با چالشها درست عمل میکنند.
به کودک اجازهی تصمیمگیری بدهید
درست است که فرزندتان کوچک است، اما به او فرصت بدهید که انتخاب کند. از او بپرسید: «دلت میخواهد کدام لباسخوابت رو بپوشی؟»، «برای وقت تفریح در مکتبات چه دوست داری برایت بگذارم؟»، اگر کودک بتواند این تصمیمات کوچک را بگیرد امور دیگر را بهتر اداره میکند، مثلاً اگر با خواهرش دچار مشکل شود، دیگر از کارهای او شکایت نخواهد کرد و نمیگوید او نمیتواند بلکه صبر میکند تا او راه درست را پیدا کند.
تشویق کنید دوباره و دوباره سعی کند
همه میدانند اگر همهی کارهای کودک را خود ما انجام بدهیم، خوب همهچیز سریعتر پیش میرود؛ اما مهم این است که به کودک، مخصوصاً کودک پیش از کودکستان زمان کافی بدهیم خودش از پس کارهایش بربیاید. دکتر دونا جنت نویسندهی کتاب «به کودکان کمک کنید کارهایشان را در خانه و مکتب درست انجام بدهند»، میگوید: «بگذارید کودک خودش بند کفشهایش را ببندد حتی اگر مجبور باشید کمی بیشتر منتظر بمانید. اجازه بدهید خودش اسباببازیهایش را جمع و جور کند یا جورابهایش را درون ماشین لباسشویی بگذارد.»
مهارتهای شناختی کودک برای به چالش کشیدن خودش را تقویت کنید. مثلاً وقتی دربارهی اینکه چگونه باید کاری را به انجام برساند از شما سوال میکند، جوابش را با سوال بدهید. مثلاً بگویید: «خودت فکر میکنی باید چیکار کنی؟» با این سوال اعتماد به نفس او را بالا میبرید و کمک میکنید دربارهی مسایل عمیقتر تفکر کند و نگرش درستی داشته باشد.
کمک کنید کودکتان صبر کردن را تمرین کند
هیچکس از انتظار خوشش نمیآید، مخصوصاً کودکان و نوجوانها؛ چون ساختار تکاملی و عصبی آنها به گونهای است که علاقه دارند زودتر از همهچیز سر در بیاورند. بهتر است وقتی کودک نوپاست به او صبر و شکیبایی بیاموزیم. ممکن است کمی سخت باشد و کودک مقاومت کند یا ناراحت شود اما این کار به او کمک میکند در آینده بتواند راحتتر با مسایل روبهرو شود و صبر کردن برایش سخت نباشد و البته اگر قرار بود برای چیزی یا کاری صبر کند، رفتارهای ناخوشایندی نداشته باشد.
بگذارید انتظار بکشد
هرچیزی را خواست، بلافاصله به او ندهید. دکتر اوسیت در این زمینه میگوید: «اجازه بدهید فرزندتان احساس ناخوشایند انتظار را تجربه کند؛ چون این یک تغییر بزرگ و مهم است.» به فرزندتان کمک کنید که بیصبری خودش را مدیریت کند.
کودک نوپا وقتی منتظر میماند، نمیتواند احساس سرخوردگی و یاس خود را بیان کند. اما شما میتوانید برای احساسات مختلف او اسمی بگذارید و کمکش کنید آنها را به زبان بیاورد. از طرفی وقتی موفق شد برای چیزی صبر کند، تشویقش کنید. اگر کودکی در سن پیش از کودکستان شما توانست در برابر چیزی صبوری به خرج دهد، به او بگویید: «میدانم که انتظار کار خیلی سخت است اما تو از پسش برآمدی و این خیلی خوب است. تو صبر کردی.» نظر دکتر بروکس در این مورد این است که اگر شما برای صبر فرزندتان ارزش قایل شوید، او ترغیب میشود بیشتر تلاش کند و به اندازهی کافی صبر کند تا به نتیجه برسد.
کودکان را به کارهایی که فوراً نتیجه نمیدهند و زمان میبرند تا به ثمر برسند، تشویق کنید. مثلاً از او بخواهید با لگوهایش یک سازهی متفاوت و کمی پیچیدهتر بسازد، برایش پازل بخرید و از او بخواهید همراه شما تخم گل بکارد و از آن مراقبت کند تا سبز شود. مطمین شوید که کودک مدام با انواع گجتها و بازیهای کامپیوتری که فقط با فشار یک دکمه جواب میگیرد، سرگرم نیست.
روی همدلی زیاد تاکید کنید
تا به حال چندبار وقتی کودکتان اسباببازیاش را با دوست یا خواهرش شریک شده است، کار او را پررنگ جلوه دادهاید؟ اصلاً فکر کردید که باید به این موضوع اهمیت بدهید؟ دکتر استیون کورتیس میگوید: «آدمها با این ذهنیت بزرگ میشوند که تمام دنیا حول محور خودشان میچرخد پس از همان کودکی یادشان بدهید که همهی آدمها احساس دارند، میفهمند و عواطف سایرین هم مهم است. اگر کودک اینگونه رشد کند، کمتر احتمال دارد که در آینده با دیگران بد رفتار کند یا به آنها آسیب برساند.»
لیزا هارون روانشناس کودک اعتقاد دارد بهتر است فرصتهای طبیعی را برای آموزش همدلی به کودک از دست ندهیم. او میگوید: «وقتی میبینید کودکتان نسبت به دیگری باملاحظه رفتار میکند، شما هم به این رفتارش پروبال بدهید. مثلاً اگر دیدید روی عروسکش پتو انداخته است، بگویید: چه کار خوبی کردی، هوا سرد شده ممکن بود سرما بخوره.»
شما نمیتوانید به یک کودک نوپا، همدلی را توضیح بدهید. بچهها در شرایطی نیستند که به سخنرانی دیگران گوش بدهند. کاری که باید بکنید این است: کمک کنید دربارهی احساسات دیگران فکر کنند. اگر از آنها سوال کنید ذهنشان بهکار میافتد و متوجهی احساسات دیگران میشوند. مثلاً وقتی کودکتان اجازه نمیدهد دوستش با عروسکش بازی کند از او بپرسید: «فکر میکنی دوستت چه حسی داشت وقتی نگذاشتی به عروسکت دست بزند؟»
زبان بدن را به کودکتان یاد بدهید
خودتان میدانید که حالات چهره و حرکات بدن احساسات آدمها را بیان میکند. وقتی بتوانید این احساسات را درک کنید، همدلیتان بیشتر میشود. «دیدی وقتی چاکلیت را با دوستت نصف کردی چقدر خوشحال شد؟ دیدی خندید؟ تو باعث شدی اون خوشحال بشود.» به موقع به او یادآوری کنید به حالات دیگران که بیانکنندهی احساسشان است، فکر کند. کودک ممکن است در ابتدا کاملا متوجه این رفتارها نشود اما کمکم درک خواهد کرد و میفهمد رفتار او چگونه میتواند دیگران را تحت تاثیر قرار بدهد.