نویسنده: سلما سپاند
بهار را میتوان به گونههای مختلف تعریف کرد. بهار میتواند شروع خوشبختی، عشق و باهم بودن باشد. بهار میتواند پدیدآورندهی امیدها و آرزوها باشد. بهار را میتوان با دیدهی خوب و قدر نگریست و با عالمی از امید به پذیرایی آن شتافت. با خوشی و سرور با برپایی جشنها و میلهها ـ با همدیگرپذیری، با آشتی و همدلی، فصل بهار قادر به ایجاد آفرینش خوشبختی میشود.
اعتماد دوباره زندگی کردن، شروع نو و از نو ساختن را میتوان از بهار آموخت. بهار که فصل روییدن و دوباره زنده شدن است. از فصل بهار باید آموخت. هرآنچه را که بخواهیم از نو بسازیم و درباره تجربه کنیم امکانپذیر است. طبیعت بعد از گذراندن روزهای سخت سرما، بعد از همه پژمردهگی تا سرحد نابودی، دوباره زنده میشود.
در همین زمینه: سال جدید/ سده جدید
گیاه کوچک و ضعیف با استواری در مبارزه با زمین سخت و قایم، خودش را هویدا میسازد و از زیر آن همه خاک سر بیرون میکشد و در دل زمین یکبار دیگر ریشه کرده، ساقهاش بزرگ شده و گلاش را به نمایش میگذارد.
چه تصویر زیبا است وقتی به این عظمت فکر میکنیم این خود از خوشبختی ما انسانهاست که با اندک تعمق میتوانیم خوب یاد بگیریم که با ضعف، تن ندهیم. این یک درس خوب زندگی است که آموختیم. زیباییهای بهار، روییدن و بوییدن هم لذتبخش هستند، هم روحافزا. از دیدنش حظ میبریم.
بهار فصل بیداری و آستین بالازدن به کار است. بگذاریم باد، باران، شبنم، شکوفه، عطر و بوی خوش بهاری کینهها را دور کند و جایشان را در ذهن و قلب پاک و عاشقانهمان بُگشاید.
داشتن آرزوهای خوب، ما را به خوبیها میرساند؛ پس بیایید این بهار زیبا را فرصت خوبی برای بهتر شدن بدانیم. سال سرسبز و با صحت داشته باشید! در آخر یادم افتاد به بیتی معروف که میگوید:
گل جلوه کند بهار سامان گیرد
سنبل بهچمند، بنفشه جولان گیرد