صفا گلزاد
ما همه آرزوهایی داشتیم و داریم و بهخاطری همان آرزوها و اهداف زندگی میکنیم. برخی آرزوهای برآورده و شماری هم خاک میشوند.
ما، در مجموع دو نوع اشخاص داریم که هر دو آرزو کردن بلد بودند ولی در راههای مختلف قرار داشتند: اول از همانهایی که آرزو کردند بعد از آن تلاش کردند و بالاخر به آرزوی خود هم رسیدند.
دوم اشخاصی بودند که فقط آرزو کردن را بلد بودند و نه برای تحقق آن تلاش کردند و نه هم به خود زحمت دادند. اما، بازهم میگویند که «وای به حال ما که به آرزوهای خود نرسیدیم.» من میخواهم یک گپ را برایشان بگوییم که محترما! شما چه زمانی برای رسیدن به آرزوهای خود تلاش کردید که حالا افسوس میخورید؟
وقتی آرزو میکنید همیشه کوشش و تلاش کنید که به آن آرزوی خود برسید و همچنان هیچ وقت آرزوهای خود را فراموش نکنید. چون، یگانه دلیلی که شما را اُمید میدهد و باعث میشود فردای شما بهتر از امروزتان باشد و سبب شود تا شما هر روز برایش بهتر تلاش کنید پس آرزویی داشته باشید که میتواند زندگی شما را تغییر دهد.
البته آرزو را میتوان هدف تعریف کرد، چون مانند هدف است. همان قسمی که برای هدفمان تلاش میکنیم بعضی اوقات برای رسیدن به آرزوهای خود هم تلاش کنیم.
بعضی آرزوها میتواند زندگی شخص را تغییر دهد، اما اگر انسان برای بهدست آوردن آن کوشش کند فکر نکند که دستیافتنی نیست ویا بهدست آوردن این برایم مشکل است. ما، خودمان خود را تلقین میکنیم، هیچ چیز ناممکن نیست وقتی با این هوش و فکر میتوانیم آرزو کنیم و هدف تعیین کنیم، پس چرا بهدست آوردن آن مشکل یا ناممکن باشد.
همیشه کوشش کنید آرزو کنید و برای بهدست آوردن آن با همه چیز بجنگید و هرگز آرزوهایتان را فراموش نکنید، چون آنها بخش مهمی از زندگیتان هستند.
با این جمله میخواهم گفتارم را به پایان برسانم اینکه «هیچ چیز ناممکن نیست، جز خود کلمه ناممکن .»