دوشنبه , ۳۱ ثور ۱۴۰۳
خرید فالوور اینستاگرام خرید لایک اینستاگرام

یک کودک کارگر: دلم برای خود و آینده‌ام می‌سوزد

کودک‌خبر، غزنی: کم‌تر خانواده‌ی خواهند بود که در افغانستان از مشکلات اقتصادی رنج نبرند، اما اغلب بار این مشکلات بردوش کودکان می‌ماند. سنگینی این مشکلات باعث شده تا شماری از کودکان از دسترسی به فرصت‌های آموزشی محروم شده و به انجام کارهای شاقه و طاقت‌فرسا تن بدهند.

عارف یک کودک چهارده ساله است که در یک موترشویی در غزنی، شهری که اخیراً شاهد یک فاجعه انسانی بزرگ بود، کار می‌کند. این شهر در نیمه دوم ماه اسد امسال مورد تهاجم سنگین جنگجویان مربوط به گروه تروریستی طالبان قرار گرفت و در آن صدها نظامی و غیرنظامی کشته و هم‌چنین ده‌ها اداره دولتی و غیردولتی توسط این تروریستان به آتش کشیده شدند.

عارف به‌دلیل فقر اقتصادی خانواده‌اش و وضعیت بد امنیتی ولایت غزنی، امید خود را نسبت به آینده از دست داده است. حمله اخیر طالبان به شهر غزنی، روی کار و درآمد این کودک تاثیر منفی گذاشته است.

این پسر نوجوان در یک خانواده‌ی هشت نفری زندگی می‌کند و از مهم‌ترین نان‌آوران خانواده‌اش به حساب می‌آید. او مسوولیت سنگینی بر دوش دارد. شانه‌هایش با وضعیتی که فعلاً در شهر غزنی حاکم است، توان برداشتن این بار سنگین را ندارد. پدر عارف مرد به پیری رسیده و توانایی‌اش را برای انجام دادن کاری از دست داده است. حالا عارف باید باری را که پدرش سال‌ها بردوش داشته، ببرد و برعلاوه تامین نیازمندی‌های اولیه خانواده‌اش، کرایه خانه را هم باید بپردازد.

فقر اقتصادی مانع رفتن عارف به مکتب شده است. او با حسرت تمام به دیگر کودکان و هم‌سن و سال‌های خود نگاه می‌کند. عارف به کودک‌خبر گفت: «من به‌خاطر مشکلات اقتصادی نمی‌توانم مکتب بروم. وقتی دیگر بچه‌ها را می‌بینم که مکتب می‌روند، از این‌که من نمی‌توانم مکتب بروم غمگین می‌شوم و دلم برای خودم و آینده‌ام می‌سوزد.»

هرچند شرایط بد اقتصادی عارف را از رفتن به مکتب و رسیدن به آرزوهایش بازداشته است، اما او تلاش دارد این مانع را از سر راه برادران کوچکش بردارد. این کودک روزانه صد افغانی از درک کار در موتر شویی مزد می‌گیرد. او می‌افزاید که با این مبلغ سه برادر کوچکش را به مکتب می‌فرستد. او گفت: «من دوست داشتم درس بخوانم و در آینده یک انجینر شوم، اما نتوانستم. حالا تلاش می‌کنم تا برادرانم به مکتب بروند و آینده آنان مثل من نامعلوم نباشد.»

اسحق دیگر کودکی است که در یک جوش‌کاری در شهر غزنی شاگردی می‌کند. اسحق نیز مانند صدها هزار کودک دیگر از رفتن به مکتب باز مانده است. او به کودک‌خبر گفت: «من تا صنف سوم درس خواندم و اول نمره صنف بودم، به خاطر مشکلات اقتصادی نتوانستم ادامه بدهم و حالا جوش‌کاری می‌کنم.»

اسحق در هفته دوصد افغانی مزد می‌گیرد و با این مبلغ، در کنار پدرش به تامین نیازمندی‌های اولیه خانواده‌اش کمک می‌کند.

این کودک شاگرد جوش‌کار نیز از آینده‌ی نامعلوم خود نگران است و می‌گوید: «من زیاد دوست داشتم مکتب بروم و در آینده معلم شوم، اما حالا آینده‌ نامعلوم دارم.»

ذکریا دیگر کودکی است که به‌دنبال هر آدم سودا به‌دست می‌دود. او در شهری که تاهنوز بوی باروت و خاکستر می‌دهد، کراچی‌وانی می‌کند. ذکریا به‌خاطر پافشاری پدرش مجبور شده تا شوق درس خواندن و رسیدن به آرزوهایش را فراموش کند. او به کودک‌خبر گفت: «من خیلی دوست دارم مکتب بروم و درس بخوانم، اما نمی‌توانم. پدرم می‌گوید اگر من مکتب بروم، او به تنهایی خرج فامیل را رسانده نمی‌تواند.»

ذکریا روزانه حدود پنجاه تا شصت افغانی کار می‌کند و به خاطر این مبلغ مجبور شده است تا از رسیدن به آرزوهایش دست بکشد. او معتقد است اگر فرصت رفتن به مکتب را می‌داشت، در آینده حتماً کاره‌یی می‌شد و می‌توانست مشکلات خانواده‌اش را حل کند.

فقر اقتصادی، بی‌توجهی برخی از خانواده‌ها، عدم دسترسی به مراکز آموزش و پرورش و از همه‌ی مهم‌تر و بدتر وضعیت بد امنیتی باعث شده است تا صدها هزار کودک از رفتن به مکتب باز بمانند.

بلال صدیقی، سخنگوی کمیسیون حقوق بشر افغانستان، می‌گوید که براساس یافته‌های این کمیسیون، نزدیک به سی و هشت درصد کودکان واجد شرایط مکتب، از رفتن به مراکز آموزش و پرورش باز مانده‌اند. به گفته‌ی آقای صدیقی، انجام کارهای شاقه و طاقت‌فرسا توسط کودکان، یکی از دلایل عمده‌ی محروم شدن کودکان از رفتن به مکتب است. او تاکید کرد که بین سه تا چهار میلیون کودک از روند آموزش و پرورش بی‌بهره‌اند.

مطلب پیشنهادی

نوزادانی که با «دُم» به دنیا می‌آیند؛ عضو بجامانده از اجداد انسان‌ها یا نقص مادرزادی؟

برخی از نوزادان با چیزی شبیه به «دُم» به دنیا می‌آیند. امری که به لحاظ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *