نازنین دانشآموز چهارم لیسه بیبی فاطمهالزهرا
مکتب ما یک حویلی بزرگ دارد، ولی شاگردان این مکتب دیوارهایش را با نوشتههای خود کثیف ساختهاند. مکتب ما در یک منطقه ناامن در غزنی قرار دارد. صدای فیر مرمی طالبان در مکتب ما شنیده میشود. یک روز زمانی که یک صدای خیلی بلند شنیده شد، شیشه یکی از صنفها شکست.
شیشههای بعضی از پنجرهها شکسته و هوای سرد و بوی بد داخل صنفها میشود. هیچ کس به پنجرههای بدون شیشه توجه نمیکند. تشنابهایش هم دروازه و آب ندارد و خیلی هم کثیف است.
در مکتب ما نمرهخوری و حقتلفی زیاد میشود. بعضی از شاگردان که خوب درس هم میخوانند، از معلمهای خود نمره خوب نمیگیرند. اما یک تعداد دیگر شاگردان که روزشان به شوخی و آزار و اذیت دیگران در صنف سپری میشود، در اخیر امتحانات نمرههای خوب میگیرند.
من از مضمون دری چندان خوشم نمیآید؛ چرا که معلم دری با ما رفتار بسیار بد دارد و همیشه لتوکوب میکند. درست درس نمیدهد، درسها را برای ما تشریح نمیکند. یک روز در صنف حاضر و چند روز دیگر غیرحاضر است. همیشه بهانه میکند که مریض است.
از مضمون ریاضی خوشم میآید؛ اگرچه معلم ریاضی ما هم خوب درس نمیدهد. معلم ریاضی ما امسال باردار بود، خیلی وقتها به مکتب نمیآمد و به جای او، معلم دیگر هم به صنف نمیآمد تا ما را درس بدهد. مدیر مکتب هم به صنف ما توجه نداشت و نمیگفت که معلم ما غیرحاضر است و باید به جایش یک معلم دیگر به صنف فرستاد تا شاگردان را درس بدهد.
مضمون ساینس را زیاد دوست دارم؛ چرا که معلم ساینس ما رفتار خوب دارد و هم خوب درس میدهد. به وقت به صنف میآید، با شاگردان خود احوالپرسی میکند.
مضمون تعلیم و تربیه را هم دوست دارم، اما معلماش اصلاً خوب نیست و درس را برای ما تشریح نمیکند. از مضمون اجتماعی هم خوشم میآید، اما معلماش خوب نیست و برای ما تاحال نگفته که اجتماعی چه معنا دارد. ما امسال صنف چهارم بودیم، اما خیلی از همصنفانم خواندن و نوشتن را تاحال درست یاد نگرفتهاند. چون معلم خوب نداریم.
مضمون خط را هم دوست دارم ولی معلم خوب نداریم. با رنگ مشق کردن را خوب بلد نیستم. رسامی را هم درست بلد نیستم، چون معلم ما رسامی را به ما یاد نمیدهد. فقط یگان دانه پرنده، قلم و یاهم کتابچه در روی تخته خودش رسم میکند و بعد میگوید که از روی آن رسم کنیم.