سیامک بهاری
بیستویک سال پیش، در سال ۱۹۹۹ با تلاش و پیگیری صدها فعال جنبش لغو کار کودکان، به ابتکار و تلاش مستمر کایلایش ساتیراتی، از فعالین برجسته لغو کار مزدی کودکان، راهپیمایی سراسری از پاکستان شروع شد و به ژنو ختم شد و شانزده کودک به نمایندگی از سهصد کودکی که در این راهپیمایی هشتصد هزار کیلومتری شرکت کرده بودند، در صحن علنی سازمان جهانی کار، آیالاو، با شعار دیگر استثمار بس است، حضور یافتند و قطعنامهای در لغو کارهای سخت و زیانآور برای کودکان را به تصویب سازمان جهانی کار رساندند. این روز نتیجه تلاش به یاد ماندنی، ارزشمند و گرامی این مبارزین است.
این دستاورد، حاصل تلاش تحسینبرانگیز و غرورآفرین آنان است؛ حاصل کارهیچ دولتی نیست.
پدیدهای به نام کار کودکان در عصر ما، ریشهاش در کارمزدی است. هرجا سرمایه و سرمایهدار برایش میسر و ممکن باشد، مرز سنی کار مزدی را عقب میکشد و کودکان را هم بهعنوان کارگران خُردسال استثمار میکند. پدیده کار حرفهای کودکان، نسبت مستقیم با نابرابری و تبعیض اقتصادی در جامعه دارد. هرکجا کار کودک رایج است، بالای سرش یک حکومت دیکتاتوری وحشی ایستاده است. هرجا آزادی و رفاه نسبی در جامعه هست، کارمزدی کودکان کمتر و یا بسیار مخفیتر است. جنگیدن برای متوقف کردن کار حرفهای کودکان بخشی جدا ناپذیر از جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی کارگری است. نمونهای از تمدن و ارتقا سطح آگاهی هر جامعه است.
چرا این مبارزه طولانی است؟ همانطور که مبارزه برای محو استثمار دارد کشدار و طولانی میشود. حقیقتاً نظام سرمایهداری بیخودی دارد به حیات خود ادامه میدهد. سالها پیش بشریت باید خود را از شرش خلاص میکرد.
اما منطق سود و سرمایه کار خودش را میکند. هرچه این مبارزه دیر فرجامتر باشد، لطمات و خساراتش بهطور حیرتانگیزی بیشتر و بیشتر میشود. به اندازه اول ماه میها که با خواست لغو کارمزدی برگزار میشود، دوازده جونها هم برگزار میشود. مبارزه برای لغو کار کودکان در موقعیت اعتراضی بیشتری نسبت به قبل قرار دارد. لغو کار کودکان واقعاً همین حالا ممکن است. میتوان این میدان را از سرمایهداری گرفت و کودکان را نجات داد.