نویسنده: مدینه حلیمی
فرهنگ از یک لحاظ تمام داشتههای مادی و معنوی را در خود دارد؛ یعنی فرهنگ تأثیرگذارترین کلمه در یک جامعه بهخصوص در یک خانواده میباشد. خانواده محیط کوچکی که یک کودک دختر و پسر در آن تولد شده و مرحله در مرحله رشد و انکشاف خود را در فرهنگ خانواده خود سپری میکند.
دختران و زنان افغانستان بدبختانه در فرهنگ، عرف و عنعنات ناپسند پرورش مییابند. در بعضی حالات قربانی فرهنگهای ناپسند اجدادشان هم میشوند. ما که به عنوان یک انسان خلق شدهایم، باید به تمام نداهای وجودی ـ ذهنی خود آگاه باشیم و واژهگان و فرهنگ کلمات خویش را در مورد دختران و زنان این سرزمین باید اصلاح نماییم.
افغانستان چهار راه آسیا، چهار راه مهاجرت، تمدن و فرهنگ، نقطهی تماس و تصادم افکار، کانون آمیزش و اختلاط مفکورهها و مظاهر ذهنی و بالاخره یکی از مراکز انتشار نظریات ادبی، هنری، فلسفی و مذهبی به شمار میرود. اما، در بعضی حالات، دارای فرهنگ ناآراسته است.
از همین نویسنده: نقش زنان در پروسه صلح افغانستان
فرهنگ تأثیرگذارترین لفظ است؛ زیرا مردمی که دارای رسم و رواج، فرهنگ کهن و دیرینه باشند، هرنوع خشونت را علیه زن وا میدارد. در جامعه افغانستان زنان به دید تحقیرآمیز دیده میشوند و هر عمل و گفتار را علیه زن بیان میدارند و هر کار زنان را گناه و نامناسب میدانند؛ طوریکه اگر زنی بلند بخندد برای وی لفظ بیحیا و بیادب داده میشود درحالی زنانی که بلند لبخند میزنند، سر زندهتر هستند. زنی که برای استقلالیت و حق خود تلاش میکند برای وی چشم سفید لفظ ندهید؛ زیرا یک زن آگاه و با فهم برای حق خود دادخواهی مینماید.
زنی که تنها به سفر میپردازد و راههای پُر خموپیچ را سپری میکند، جهان دیده و آگاه است. زنی که به ظاهر خود میرسد به وی لفظ و کلمه «جگر» استفاده نکنید. او جگر نیست، زیبا و با سلیقه است و زنی که به تنهایی، فرزندانش را پرورش میدهد و برای رشد آنان، بیوقفه تلاش میکند، بیسرپرست نیست در حقیقت سرپرست خانواده است. زنی که هنرمندانهتر و فعالتر در اجتماع ظاهر میشود هرجایی و کوچه بازاری نیست، مایهی افتخار نسل و هم ردیفهای خود است. خانمی که نگران زنان سرزمیناش است و برای حق و آزادی آنها تلاش میکند، فیمینیست و اعصاب خراب و کله خراب نیست، دلسوز همجنس خودش است. زنی که با شما عقد میبندد و ازدواج میکند، اسمش منزل، بچهداری و خانهداری نیست، همسر زندهگی است. زن آخر زن است، خانم است، بانو است، خواهر و مادر است ولی ضعیف نیست. خشونتها خودبهخود کاسته خواهد شد اگر فرهنگ کلماتمان را درست بسازیم؛ زیرا کلمات مانند نمنم باران که در خاک جذب میشوند، تأثیرگذار اند پس فرهنگ لغاتمان را در مورد زنان اصلاح نماییم.
توجه به نقش زنان در تشکیل خانواده و تربیت فرزندان و تفاوت نگرش در زمینه فرهنگ، تأثیرگذار است؛ زیرا زنان در گذشتهها با فرهنگهای مختلف دستوپنجه نرم کردهاند. آنها در ابتدا به فرهنگهای اجدادشان احترام کرده و خود را تسلیم آن فرهنگها میکردند که حتا موجب هلاکت و مرگ آنها گردیده است. زنان در فرهنگهای گذشته بهعنوان یک وسیله، خرید و فروش میشدند. فرهنگ با رسم و رواج باید تفکیک شود. نباید زنان قربانی فرهنگ شوند. زنان حق دارند مانند مردان سفر نمایند. در بعضی موضوعات برایشان حق رأی و حق مشوره داده شود. باید در وظایف بلند گماشته شوند. از داشتههای ذهنی و استعدادشان در زمینه رشد و انکشاف باید کار گرفته شود. زنان مانند مردان حق دارند تحصیل نمایند، از حقوق خود، مقابل افراد دفاع نمایند. در فرجام بهتر آن است کلمات بهتر را در مقابل این موجود الهی، بیان کرد و اجازه ندهیم کلماتمان، صدمهرسان روحی و روانی برای زنان باشد.