دوشنبه , ۳۱ ثور ۱۴۰۳
خرید فالوور اینستاگرام خرید لایک اینستاگرام

دردهای بی پایان

نویسنده: سمیه صبا

امروز یکی دیگر از روزهایی‌ست که من زنده‌ام. من باز در افغانستان زنده‌ام، یک روز دیگر تنفس می‌کنم هوایی را که پر از دود انفجار، روح شهید جوانان و گریه مادران است. امروز مطلع شدم که ۳۰ ولسوالی از افغانستان سقوط کرده و در ۶۸ ولسوالی جنگ جریان دارد. بعضی اوقات به این فکر می‌کنم که بقیه کشورها را ببین و ما را ببین؛ همه به فکر پیشرفت و پویایی، ما هنوز از هم گریزانیم. از جنگ‌های بی‌دلیلی که نمی‌دانیم برای چه هست، خسته نمی‌شویم. ما همه به فکر انتقام  هستیم اما انتقام چی را می‌خواهیم از هم‌دیگرمان بگیریم. اگر از ما بپرسیده شود که در افغانستان چرا جنگ است، چه می‌خواهیم در جواب بگوییم. کشور‌هایی که مثل ما بودند آرزو داشتند که مثل ما باشند، اما حالا ما به آنان دست کمک پیش می‌کنیم. ما آن‌قدر خودمان را ضعیف و بی‌چاره ساختیم که دیگر رقیب نداریم، همه می‌خواهند به ما کمک کنند. اجداد ما در مقابل ما و ما در مقابل آیندگان، شرمنده‌ایم. هیچ کسی واقعاً افغانستان را دوست ندارد، همه به فکر منافع شخصی‌شان و پول هستند. همه به این فکر می‌کنند که چطور از مردمی که با هزار اُمید آن‌ها را انتخاب کردند بگریزند.

مگر دل ندارند؟ به آن مادری که هنوز انتظار بچه‌ای مرده‌اش را می‌کشد نمی‌بینند؟ به آدم‌هایی که با صد آرزو در انفجارها سوختانده شدند، آن‌هایی که حتی پارچه گوشتی از آن‌ها باقی نماند .

آه قلب‌های پُر از درد، چشمانی که دیگر آب برای گریستن ندارند و دستانی که از شدت دل تنگی می‌لرزد، این‌ها ارث و میراث ما هستند.

من دیگر تنها آرزو و هدفم این شده است که آینده‌گانم این‌طور نباشند، آن‌ها آرزوی‌شان صلح نباشد، آن‌ها آرزوهای بزرگی داشته باشند؛ آرزوی این که دانشمند شوند و برای کشورشان نام و نشان بیاورند.

دیگر آرزوی دخترها درس خواندن بی‌ترس نباشد، دیگر هر لحظه از این نترسند که ما درس خوانده نتوانیم . آن‌ها چشم به راهی خبری خوشی در مورد صلح نباشند. کاش! ما خسته‌ایم من هم خسته هم از این که کابوس از دست دادن کشورم را ببینم.

شاید این آخرین نوشته من باشد، شاید قبل از نوشتن درد بعدی‌ام زنده نباشم اما تا زمانی که زنده‌ام می‌نویسم.

ما تلاش خواهیم کرد به اُمید روزی که تمامی‌مان با لب‌های پُر از خنده و قلب‌های عاری از استرس و امیدی و افکار زیبای‌مان به طرف علم در حرکت باشیم.

مطلب پیشنهادی

آدم شویم و انسانیت را یاد بگیریم

مروه شهرزاد باید قبول کنیم هرآنچه بر سر ما آمده، از دست خودمان است. بیهوده …