دوشنبه , ۳۱ ثور ۱۴۰۳
خرید فالوور اینستاگرام خرید لایک اینستاگرام

ای صلح

نویسنده: ن. شریفی

ای صلح، ای واژه باور نکردنی، ای بوته‌ کیمیایی که از دور در گوش‌ها رسیدنی، اما برای مردم کشور ما تنها شنیدنی.

میدانی که میلیون‌ها جوان و خورد و کلان ما به بهای تو جان باخته‌اند، خویشتن‌ها به اتش انداخته‌اند یک نفس بی‌آرزوی تو نپرداخته‌اند. می‌دانم ای صلح می‌پردازی که خورد و بزرگ ما ترا شناخته‌اند چون تو از خدا نمی‌ترسی و مانند نظامیان امریکا ابرقدرتی که از ترس ترورست‌ها فرار کرده و پایگاه‌هایش را در پشت کوه‌ها برقرار کرده، تو نیز خود را پشت درهای بسته دور از دسترس مردمانِ خسته، در بین مردم کشورهای دوردست از ترس آدم‌کُشان سرمست، غرق در بحر هوس‌های پست از چشم مردم ما پنهان کرده‌ای و اطاعت از آدم‌کُشان کرده‌ای. ای صلح از خدا بترس و به فریاد مردم ما نیز برس، چهل سال است به آرزوی دیدار تو دور از انتظار تو قربانی می‌دهیم و بیشتر از صدها هزار جان را قربانی کرده‌ایم، هزاران دیگر را راهی زندان کرده‌ایم، صدها هزار خانواده را آواره و پریشان کرده‌ایم و ویرانه و بیابان کرده‌ایم و محتاج یک لقمه نان نموده‌ایم.

اما در حسرت دیدارت پیر شده‌ایم، و از زندگی سیر گشته‌ایم و افسوس که هنوز است در صحرا و دشتیم.

ای صلح! خودت شاهد نیستی که حضرت ابراهیم خلیل‌الله برای کسب رضای الله گوسفندی را عوض فرزندش قربانی نمود و دشمنان انسانیت را زندانی کرد ولی من حیران ماندم که بهای تو چه پیمانه‌ی است که بیش از چهل سال است تمام مخلوق ما در حسرت دیدار تو دیوانه‌اند. ای صلح باور کن اگر بازهم خود را پشت درهای بسته پنهان کنی و بیشرمانه عزیزان ما را راهی قبرستان کنی، حضور خالق توانا از دست تو واژه‌ی نادر شکایت کنم و از درد زخم‌های ملت خود حکایت نمایم تا تُرا از آن کشورهای دور دست پیدا کند به مغز جلادان انسان‌ها جا کند که دیگر راه نجات نیابی و در هیچ گوشه‌ی حیات نیابی و چنان در تنگناهی پُر از خون جوانان پُر از اُمید و پناهگاهان این محیط در عذاب شوی که یک‌جایی با آن جلادان به فکر ثواب شوی و بیزار از طعم کباب و شراب شوی و به سوی مردم ستم کشیده کشور ما در شتاب شوی و مغزهای آن‌ها را مجبور به تقاضای صلح و صفا نمای و اندکی این زخم‌ها و دردها را دوا کنی. این‌جاست که برایت دعا کنیم و دست نیایش به سوی الله کنیم که در انجام این عمل تُرا مدد کند و اجروثواب تُرا بیرون از عدد نماید تا مردم ستم دیده‌ی ما نفس راحتی بکشند و به سوی هم دیگر تفنگ نکشند و گلم خود را به سوی آبادی بکشند.

مطلب پیشنهادی

آدم شویم و انسانیت را یاد بگیریم

مروه شهرزاد باید قبول کنیم هرآنچه بر سر ما آمده، از دست خودمان است. بیهوده …