بیش از ۴ هزار کودک زبالهگرد در تهران، پایتخت ایران، از جمعآوری پسماندهها امرار معاش میکنند اما بیشتر آنان به گفته مسوولان دولتی مهاجر و افغانستانی هستند. شهردار تهران اعلام کرده به کارگیری کودکان در زبالهگردی ممنوع است. معاون شهردار اما میگوید: «شهرداری تنها میتواند بر فعالیت پیمانکاران نظارت کند و نه گودهای بیرون شهر و پیمانکاران حق استفاده از کودکان زیر ۱۵ سال و همچنین اتباع خارجی را ندارند تا آنها مجبور به بازگشت به کشورشان شوند.»
به گزارش رادیو زمانه، نزدیک به پنجهزار کودک در تهران از زبالهگردی امرارمعاش میکنند. شهرداری تهران پیمانکاران را از بهکارگیری «کودکان زیر پانزده سال» در بخش پسمانده منع کرده است. این ممنوعیت اما یک هدف دیگر هم دارد: اجبار مهاجران افغانستانی به بازگشت.
کودکان زبالهگرد پدیده چند سال اخیر تهران و چند شهر بزرگ دیگر ایران است. در تهران شمار کودکان بیشتر است. به گفته محمدرضا جوادی یگانه، معاون شهردار تهران، حدود ۴ هزار کودک و به روایت آمار نهادهای غیردولتی نزدیک به ۵ هزار کودک با جمعآوری زباله زندگی میکنند.
شهردار تهران از روز شنبه بهکارگیری کودکان از سوی پیمانکاران برای جمعآوری زباله را «ممنوع» اعلام کرد. این ممنوعیت اما تنها کودکان زیر ۱۵ سال که براساس قانون کار ایران اشتغالشان در کارهای سخت و زیانآور ممنوع است، را در برمیگیرد.
علاوه براین آنگونه که جوادییگانه گفته تنها در محدوده شهر تهران اجرا میشود و «گودها و گاراژهایی که در خارج شهر است» را شامل نمیشود.
بیشتر کودکانی که در از سوی پیمانکاران شهرداری در جمعآوری زباله به کار گرفته میشوند، ساکن گودها و گاراژهای خارج از محدوده شهری هستند و به گفته معاون شهردار «اتباع خارجی». جوادییگانه گفته که پیمانکاران از بهکارگیری «اتباع خارجی» هم منع شدهاند و اگر این موضوع را رعایت نکنند «با آنها برخورد خواهد شد.»
پیمانکاران طرف قرارداد با سازمان پسمانده شهرداری تهران در سالهای اخیر به «مافیای زباله» شهرت یافتهاند و برای سودآوری بیشتر کودکانکار و کارگران مهاجر که اغلب افغانستانی هستند را با دستمزد اندک، بدون بیمه و قرارداد به کار گرفتهاند.
حالا معاون شهردار فاش کرده که این پیمانکاران برای واگذاری زبالههای یک منطقه به یک گروه از آنها پول هم دریافت میکنند: وی گفته است: «هر منطقه یک پیمانکار دارد و بررسیها نشان داده که معمولاً پیمانکار هر پنج الی شش کوچه را به یک گروهی واگذار میکند و معمولاٌ دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومان از این زباله گردها میگیرد و به آنها کارتی می دهد.»
کودکان شاغل در جمعآوری زباله بیشتر در خارج از تهران سکونت دارند. ساکن گودها و گاراژهای قدیمی هستند و به گفته جوادی یگانه هر روز « معمولاً ظهرها سوار موتر شده و به تهران میآیند و هر پنج الی شش کوچه در اختیار یک گروه است که موظف هستند مخازن این کوچهها را گشته و پسماند خشک آن را بردارند و معمولاً تا ساعت ۱۲ تا ۲ بامداد نیز فعال هستند و بعد از آن به همراه زبالههایشان توسط موترهای پوشیده شده به گاراژها برگردانده میشوند و صبحها نیز به تفکیک زباله مشغول هستند.»
او گفته که قرار است سیستم جمعآوری زباله تهران «اصلاح شود» و تا آن زمان سازمان پسماند باید «در مورد بکارگیری کودکان زیر ۱۵ سال دقت نظر بیشتری داشته باشد.»
ابلاغیهای برای اخراج مهاجران
ممنوعیت کار کودکان در جمعآوری زباله پیش از این بارها از سوی سازمانهای غیردولتی مطرح شده، شهرداری تهران اما این موضوع را به «مافیای زباله» نسبت داده و از خود سلب مسوولیت کرده بود. حالا هم ابلاغیه شهردار تهران یک هدف پنهان دارد که از زبان جوادی یگانه بیان شده؛ بازگشت کودکانی که با خانواده به امید کار به ایران آمدهاند به کشورشان: «کودکان زبالهگرد کودکانی نیستند که از اطراف تهران به پایتخت بیایند بلکه این کودکان معمولاً از افغانستان آمده و چون خانوادگی هستند، با هم کار میکنند و هنگامی که ببینند بازار کار از بین رفته به کشورشان بر میگردد.»
ایران در دو دهه گذشته محدودیتهای فراوانی برای مهاجران افغانستانیها در نظر گرفته، از ممنوعیت اقامت در برخی ولایتها و مناطق شهری و اسکان در اردوگاههایی که «مهمانشهر» نامیده میشوند تا محدودیت در کار و تحصیل. این محدودیتها در سالهای اخیر بیشتر شده است.
هرچند سقوط ریال و رکود اقتصادی و پس از آن شیوع کرونا در سالهای اخیر و امسال موجی از بازگشت داوطلبانه و خروج افغانستانیها از ایران را به دنبال داشت اما حکومت هم بر سختگیری بر افغانستانیها افزوده است. تنها از آغاز سال جدید تا به حال دو گروه از مهاجران افغانستانی در نقطه مرزی و داخل مرزهای ایران به قتل رسیدند.
مرزبانان ایران ۱۲ ثور شماری از مهاجران افغانستان که قصد ورود به ایران داشتند را در هریرود به قتل رساندند. در نیمه خرداد هم پلیس ایران در یزد به یک موتر حامل افغانستانیها شلیک کرد تا جان سه تن دیگر گرفته شود. مقامهای ایران مسوولیت حادثه هریررود را نپذیرفتهاند اما حادثه یزد را تایید کردهاند.