پنج شنبه , ۲۰ ثور ۱۴۰۳
خرید فالوور اینستاگرام خرید لایک اینستاگرام

تداوم کار کودکان؛ فقر یا بی‌مسوولیتی والدین و دولت؟

دوازدهم جون، مصادف با روز جهانی مبارزه با کار کودکان است. این روز، همه ساله پس از سال ۲۰۰۲ میلادی، در کشورهایی که به پیامدهای منفی و زیان‌بار کار کودکان اهمیت می‌دهند، به منظور آگاهی‌ عامه گرامی داشته می‌شود.

کار کودکان به یک نگرانی جهانی مبدل شده و اخیراً صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونسف، و سازمان بین‌المللی کار، آی‌ال‌او، نسبت به بلند رفتن آمار بی‌سابقه‌ی کودکان‌‌کار در سطح جهان، هشدار دادند.

قانون کار کودک را منع کرده اما، این مساله در افغانستان به یک امر معمولی تبدیل شده و کم‌تر خانواده‌ی در باره تاثیرات شدیداً منفی و جبران‌ناپذیر کار کودکان اهمیت می‌دهند.

دلیل عمده‌یی که بسیاری از خانواده‌ها به انجام کارهای شاقه‌ و طاقت‌فرسای کودکان‌ بی‌توجهی نشان می‌دهند، بحث فقر و گرسنگی است. خیلی از خانواده‌ها به‌دست آوردن چند لقمه نان را نسبت به سلامت جسمی، روحی و روانی کودکان‌شان ترجیح می‌دهند. در حقیقت، چنین خانواده‌ها که به‌دلیل فقر کودکان خود را وادار به انجام کارهای شاقه می‌کنند، آینده‌ی کودکان‌ خود را نابود کرده و چند لقمه می‌کنند.

کارهای شاقه و غیرشاقه، در واقع آسیب‌های جدی را متوجه کودکان به ویژه کودکان خُردسال متوجه می‌سازد. فرصت‌های آموزش‌وپرورش را از آنان می‌گیرد و در معرض خطرات جسمی، روحی و روانی قرار می‌دهد. کودکی که صبح‌ها زود از خانه بیرون می‌شود و ناگزیر است تا ناوقت شب مقدار پولی برای تامین مصارف خانواده‌اش به‌دست آورد، مجبور است که تن به هرکاری بدهد. برای هیچ کسی پوشیده نیست که امروزه از کودکان توسط باندهای مافیایی، افراد سودجو و سوءاستفاده‌گر، برای انجام هرکاری استفاده می‌شود. از توزیع مواد مخدر گرفته تا دزدی در روی بازار و ده‌ها نوع کار شاقه‌ی دیگر. شاید هیچ کودکی دل‌وجرأت این را نداشته باشد که در روی بازار دست به سرقت بزند و یا مواد مخدر توزیع کند. اما، افراد سو‌ءاستفاده‌گر و فرصت‌طلب و هم‌چنین فشار خانواده مبنی‌بر این‌که کودک‌شان باید روزانه مبلغ مشخصی را به خانه بیاورد، او را وادار می‌‌سازد تا تن به هر کاری بدهد.

دولت نیز از کنترول و جلوگیری از کار کودکان عاجز است و نمی‌تواند به جرأت به خانواده‌ها دستور دهد که هرگاه کودکی مجبور به انجام کار شاقه شود والدین آن کودک مورد بازخواست قرار می‌گیرد. چون دولت در ایجاد فرصت‌های شغلی ناتوان است و بهانه‌ی خانواده‌ها نیز فقر و تنگ‌دستی است. ناتوانی دولت در ایجاد فرصت‌های شغلی و بهبود وضعیت اقتصادی و هم‌چنین فقر خانواده‌ها، فشار بیشتری را بر کودکان وارد کرده است. در این میان، این کودکان هستند که باید تاوان بی‌توجهی و ناتوانی هر دو طرف، والدین و دولت را باید بپردازند.

آمار مشخصی در باره‌ی میزان کودکان‌کار در افغانستان وجود ندارد اما آمارهای تخمینی قبلی نشان می‌دهد که رقم این کودکان بیشتر از سه‌ونیم میلیون تن است. با شیوع ویروس کرونا و بدتر شدن شرایط اقتصادی خانواده‌ها، فشار کار و شمار کودکان‌کار افزایش قابل ملاحظه‌ای یافته است. از یک جانب بهانه‌ی این که این ویروس کودکان را کم‌تر آسیب می‌زند و از جانب دیگر گسترش فقر در میان خانواده‌ها، کار کودکان را برای خانواده‌ها و دولت موجه‌تر ساخته است.

با این‌حال، کار کودکان در افغانستان در حال تبدیل شدن به یک هیولاست؛ هیولایی که می‌تواند آینده‌ی کودکان را نابود سازد. برای جلوگیری از نابود شدن آینده‌ی کودکان، دولت و والدین در گام نخست مسوولیت دارند تا در این زمینه اقدام جدی نمایند و نگذارند که کودکی به‌خاطر سیر کردن شکم پدر و مادر، تن به کارهای شاقه و آسیب‌زا بزند. البته، این مسوولیت پدرها و مادرها است که تا زمان به بلوغ رسیدن کودکان‌شان، باید تمام مسوولیت‌های زندگی را به پیش ببرند و مسوولیت خودشان را به گردن فرزندان کوچک خود نیاندازند. متاسفانه، فلسفه‌ی تولید مثل در افغانستان هم مبنای اقتصادی دارد و بیشتر خانواده‌ها فرزند بار می‌آورند تا در آینده کارگران بیشتری داشته باشند. این نوع دیدگاه در بسیاری از خانواده‌ها، از کودکان چیزی ساخته که برای کار و سبک کردن دست پدر و مادرش خلق شده‌اند.

مطلب پیشنهادی

تاریخ این روزها نزد کودکان روسیاه خواهد بود

اگر شرایط و احوال این روزها به درستی درج حوادث تاریخی بشود، شرح وضعیت امروزی …