نویسنده: صفا گلزاد
بیشترِ اوقات در زندهگی اتفاق افتاده که وقتی اگر یک شخص را دلداری بدهیم، خیلی خوشحال میشود. یا هنگامی که یک شخص کم درس میخواند، اما وقتی برایش بگوییم که تو زیاد یک شخص درسخوان و پر تلاش هستی، این شخص ممکن است احساس غرور کند و با خود خواهد گفت که حتماً یک فرد لایق است. اینگونه تشویق و گفتار، احتمالاً باعث خواهد شد تا او بیشتر تلاش کند و علاقهاش به درس خواندن زیادتر شود. بنابراین، به این میگویند «انگیزه دادن.»
شاید گاهی این مساله راهم متوجه شده باشید که وقتی کسی را سرزنش میکنید، آن شخص خیلی نااُمید میشود. همینطور وقتی کسی درس میخواند ولی ما بازهم یک اشتباهش به رُخش میکشید و میگویید که تو چی کار میکنی و تمام روز از درسهایت بیخبری و نمیخوانی، برایش توهین کرده و سرزنشاش میکنیم.
از همین نویسنده:
مطالعه برای داشتن ارتباط با جامعهی امروز ضروری است
همواره خاصیت ما انسانها همین قسم است، هرگز به عادتهای مثبت یک شخص نگاه نمیکنیم و کوشش میکنیم که کدام اشتباهی در او پیدا پیدا کنیم و دوست نداریم کسی از ما بالاتر برود و رشد کند. اینطوریست که به جایی نمیرسیم و اصلاً همدیگر پذیر نیستیم. پس سرزنش کردن یک شخص، به مفهوم کشتن روحیه و علاقهی او است.
اگر در انگیزه دادن و تشویق کردن یک شخص مهارت لازم را نداریم و یا موافق نیستید، بناً بهتر است که از روحیهکُشی و از بین و کشتین لیاقت او نیز خودداری کنید.
من مدتی قبل چیزهایی نوشته میکردم اما در مقایسه با حال حاضر، علاقه و انگیزهام برایم نوشتن کمتر بود. مطالعه میکردم، کتاب میخواندم اما وقتی استاد ما شاگردانش را تشویق میکرد تا همهی ما بنویسیم و بنویسیم، برای ما انگیزهی برای نوشتن پیدا شد و تشویق شدیم و این که چرا ننویسیم و زمینه هم مساعد است. این تشویقها باعث شد تا علاقهی خاصی به نوشتن پیدا کنم و این انگیزه تا همین لحظه در وجودم زنده است.
پس بیایید با افکار مثبت یکدیگر را تقویت کنیم، انگیزه بدهیم و با افکار منفی و بیهوده بر یکدیگر صدمه نزنیم.